یادداشت پیمان قیصری

                
این کتاب یک نمایشنامه‌ی کوتاه یک پرده‌ای با حداقل توضیح صحنه‌ست. داستان از جایی شروع میشه که یک زن و مرد وارد یک خونه میشن و در خلال صحبت‌های اولیه متوجه میشیم که مرد بر اثر اتفاقی حافظه‌ش رو از دست داده و حالا همسرش اون رو از بیمارستان به خونه آورده و سعی می‌کنه در مورد خودش و همسرش و زندگیشون براش توضیح بده اما مرد میگه از کجا معلوم که درست میگی و در حال توضیح همسر دلخواه و تخیلی‌ت نیستی و ادامه‌ی ماجرا. اشمیت خیلی جالب به زندگی زوجین و روابط پرداخته و سعی کرده مفهوم عشق و اعتماد از نظر خودش رو در این نمایشنامه بیان کنه. از پیچش‌های داستان خوشم اومد اما با بعضی از نظریات اشمیت موافق نیستم
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.