یادداشت مصطفی بصیریان
1402/1/6
نام اصلی کتاب هست: «ملّت خشمگین»؛ نویسنده در تمام طول کتاب سعی کرده است با تشریح آنچه بر مردمان سرزمینی که نامش ترکیه است اما همهی آنها تُرک نیستند، زمینههای شکلگیری این خشم تاریخی را واکاوی نموده و تصویری جامع از امروز و فردای احتمالی ترکیه پیشِ روی خواننده قرار دهد. خواندن این کتاب از آن جهت به شدت توصیه میشود که اگر به قول معروف، «گذشته، کلید آینده است»، همسایه از همسایه نیز ارث میبرد و در بسیاری از مواقع در حین مطالعهی کتاب، مشابهتها بین سرنوشت ما و مردمان ترکیه، تعجببرانگیز مینماید؛ انگار که در یک جاده اما در جهت مختلف در حال حرکت باشیم. در انتها، بخشی از کتاب را که انتخاب کردهام، برایتان نقل میکنم: «این حملات عصبی ناسیونالیستی در فضای شهری نیز جلوهگر شد: اگر پس از کودتای نظامی ۱۹۸۰، تپههای بلند استانهای کُردنشین به شعارهای برتریجویانهی تُرکی آراسته شده بودند، نیمهی دههی ۲۰۰۰، شاهد برافراشته شدن میلههای پرچم زیادی بود که پرچمهای ترکیه در اندازههای حتی بزرگتر از یک زمین فوتبال بر آنها آویخته شده بود. دربارهی اینکه این پدیده نخستین بار کجا و چگونه آغاز شد، هنوز باید تحقیق شود، اما به نظر میرسد نخستین پرچمها از سوی دولت برافراشته شده باشند. با وجود این، بهزودی شهرداریهای تحت کنترل حزب عدالت و توسعه نیز چنین کردند، تا حدودی به دلیل اینکه ناچار شده بودند و تا اندازهای به دلیل اینکه نمیخواستند اعتبار ملیگرایانهشان زیر سئوال برود. تا سال ۲۰۰۵، افق باریک آسمان استانبول پر از پرچمهای بسیار غولپیکر ترکیه شده بود. پس از مساجد زشت و سرهمبندی شدهی دهه ۱۹۸۰ با منازههای نامتناسب بلندشان، اینبار پرچمهای بلندتر و زشتتر باعث میشدند منارهها و ساختمانهای دولتی به چشم نیایند. حالا پرچم ترکیه همهجا بود، گرچه برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشت. به زعم یک ناظر بیطرف، این پرچمها نشانهی بحرانِ عمیقِ هویتِ ملی بود.»
8
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.