یادداشت سامان
1403/9/30
آقای رشید خالدی در این کتاب به بررسی مفید،خواندنی،جذاب و پر نکته ای از نزاع بین اسرائیل و فلسطین میپردازه که باعث شد بسیاری از سوالات و مجهولات ذهنی من در این رابطه پاسخ داده بشه و تبدیل به یکی از بهترین کتابهایی شد که در زمینه تاریخ جهان مطالعه کردم.او کل تاریخ فلسطین رو بررسی نمیکنه، بلکه شش بزنگاه مهم رو مورد بررسی قرار میده که هر کدوم از این شش مرحله، باعث ایجاد یک اتفاق جدید، یک سیاست جدید، یک خروجی جدید در رابطه بین فلسطین و اسرائیل قلمداد میشه. .او در کتاب علاوه بر ذکر جنایات و عهدشکنی ها و انواع و اقسام ظلم و زورگویی های اسرائیل به خوبی به مخاطب ریشه درگیری، علل ادامه دار شدن این درگیری و همچنین یک دید عمیق از صد سال جنگ از سال 1917 تا 2017 به مخاطب ارائه میده.البته بحث کتاب فقط گفتن خیانت ها و اقدامات منفی اسرائیل و حامی همیشگیاش آمریکا نیست، بلکه در بیان ویژگی های گروه های مختلف فلسطینی مثل فتح و ساف و حماس و تشکیلات خودگردان، علاوه بر اقدامات و اتخاد سیاست های مناسبشون در برهه های گوناگون از اقدامات اشتباه و منفی و پر هزینه و بی دستاوردشون هم صحبت میکنه که ارزش محتوای کتاب رو بالا میبره. در ادامه معرفی این کتاب به غایت خواندنی، خلاصه ای مختصر از مطالب هر فصل رو یادداشت کردم: فصل اول: نخستین اعلان جنگ، 1917 تا 1939 در این فصل ریشه اصلی نزاع فلسطین و اسرائیل شرح داده میشه. بعد از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، بالفور وزیر خارجه بریتانیا بیانیه ای صادر میکنه که معروف میشه به بیانیه بالفور و در اون اشاره میکنه که دولت بریتانیا تصمیم گرفته یک خانه ملی برای یهودیان در فلسطین تاسیس کنه.این سرآغاز مسائلی میشه که به تعبیر نویسنده یک جنگ صد ساله شروع میشه.بعد از این قضیه مهاجرت یهودیان به فلسطین شدت میگیره و جمعیت یهودی فلسطین که تا سال 1917 فقط 6 درصد کل فلسطین رو تشکیل میدادند تبدیل به 18 درصد تا سال 1926 میشه .این رشد جمعیت یهودیان تا سال 1932 متوقف میشه و پس از اون و با قدرت رسیدن نازی ها در آلمان و آزار و اذیت بیشتر یهودیان، مجددا جمعیت یهودی به سمت فلسطین روانه میشه. فقط در سال 1935 حدود 60 هزار مهاجر یهودی به فلسطین میان که این تعداد از کل جمعیت یهودی فلسطین در سال 1917 بیشتر میشه! رهبران فلسطین در این سالها ضعیف عمل میکنند و به ادعای نویسنده جامعه فلسطین هم واکنش دیرهنگامی به بیانیه بالفور میده و انگار ابتدا متوجه نبودند چه کلاه گشادی داره سرشون میره. در سالهای 1936 تا 1939 یک اعتصاب گسترده و به تبع اون شورش بزرگی از طرف فلسطینیان رخ میده که به بدترین و محکم ترین شکل ممکن توسط بریتانیا سرکوب میشه.اینجا نظر کارشناسان نظامی که معتقد بودند برنامه صهیونیستی جز با زور تفنگ اجرا شدنی نیست شدت میگیره. فصل دوم: دومین اعلان جنگ، 1948 تا 1949: انگلیس به دلیل مسائل بعد جنگ جهانی دوم بیخیال قمومیت بر فلسطین میشه و اوضاع رو میسپره به سازمان ملل، سازمان ملل هم با قطعنامه 181 بدترین سناریو ممکن برای فلسطینی ها و بهترین هدیه برای جنبش فعال صهیونیستی رو به ارمغان میارن و یوم النکبت معروف به وجود میاد.در همون سال 1948 اسرائیل بارها و بارها و به شدیدترین شکل ممکن به فلسطینیان ساکن فلسطین حمله میکنه و باعث کشته شدن و آواره شدن بخش کثیری از اعراب فلسطینی میشه.یکی دو نکته مهم تو این فصل یکی اشاره به ناتوانی و بیعرضگی دولت وقت فلسطین برمیگرده در برابر فعالیت همه جانیه صهیونیست ها.به اعتقاد نویسنده اصلا دولت مدرنی وجود نداشت و حتی اون زمان یک دیپلمات نداشتند.دیگری بحث کشورهای عربی است که به خاطر زیر سلطه بودن انگلستان کمکی به فلسطین نمیکنند و حتی پادشاه وقت اردن هم خوابهایی در مورد فلسطین داشته که البته تعبیر نشده! در انتهای فصل در مورد حمله اسرائیل به مصر در دهه پنجاه هم اشاره ای میشه. فصل سوم : سومین اعلان جنگ، 1967: سومین اعلان جنگ علیه فلسطین از نظر نویسنده، پیروزی اسرائیل در جنگ 6 روزه معروف در سال 1967 علیه کشورهای عربی مصر و اردن و سوریه است.نتیجه این حمله باعث شد کنترل مناطق بیشتری رو به دست بگیره.نکته مهم دیگه این فصل سرآغاز جنبش فتح و آزادی بخش فلسطین و اقداماتی که در سالهای ابتدایی تاسیسشون انجام دادند. حتی در برهه ای ساف موافقت کرد که به پیشنهاد دو کشوری موافقت کنه اما با مخالفت اسرائیل مواجه شدند.حرف اسرائیل یکی بود، یک کشور کاملا یهودی فصل چهارم : چهارمین اعلان جنگ، 1982: حمله اسرائیل به بیروت در سال 1982 که با تایید آمریکا انجام شد و این مساله ای بود که نویسنده به اون تاکید داشت چهارمین بزنگاه مهم نزاع فلسطین و اسرائیله. هدف از این جمله خروج ساف(سازمان آزادی بخش فلسطین) از بیروت بوده که در نهایت طی مذاکراتی هم اسرائیل به این هدفش دست پیدا میکنه و بعد از خروج ساف از بیروت هم به توافقات انجام شده پایبند نمیمونه و حتی آمریکا و فرانسه ای که تو مذاکرات حضور داشتند رو دور میزنه. البته یک مساله جالبی که در ادامه نویسنده ادعا میکنه اینه که درسته اسرائیل به همه خواسته هاش از حمله به بیروت رسید، اما ساف که اکثرا خارج از فلسطین بود رو با این کار به داخل فلسطین منتقل کرد و انتفاضه اول رو خروجی این روند دونست. فصل پنجم: پنجمین اعلان جنگ، 1987 تا 1995: مهم ترین اتفاق در این بازه زمانی بعد از انتفاضه، پیمان اسلو است. سیر تا پیاز این پیمان و اینکه چرا نفعی برای فلسطین نداشت به طور کامل و با جزئیات خواندنی در این فصل ارائه شده.این فصل یکی از بهترین فصلهای کتاب بود. فصل ششم: ششمین اعلان جنگ، 2000 تا 2014: ابتدای فصل به شکست پیمان اسلو و سرانجام یاسر عرفات میپردازه. از دل شکست پیمان اسلو، حماسی که چند سالی میشه تاسیس شده و از ابتدا خودش رو جایگزین اسلام گرا و موافق حملات مسلحانه و مقاومت میدونه؛ کنترل اوضاع فلسطین رو به دست میگیره.سرانجام تلخ پیمان اسلو، محبوبیت و مقبولیت ساف و یاسر عرفات رو بین مردم فلسطین روز به روز کمتر میکنه. در ادامه فصل به سه حملهی وحشیانه اسرائیل به غزه در سالهای 2008 و 2012 و 2014 میپردازه و اطلاعاتی از شدت حملات میده که خوندن این صفحات و این مقدار از جنایات کار ساده ای نیست. پ.ن: فصل اول کتاب در مورد فروپاشی امپراتوری عثمانی اشاراتی میشه و تاثیراتی که این فروپاشی داشت. اگر علاقه مند هستید حتما کتاب « صلحی که همه صلحها را بر باد داد» اثر دیوید فرامکین که توسط نشر ماهی چاپ شده رو بخونید که اطلاعات بینهایت مفیدی در این زمینه که در واقع خروجیاش میشه خاورمیانه به شکلی که امروز ما میبینیم میده.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.