یادداشت

زنان و قدرت
        این کتاب به صورت تاریخی و تحلیلی به مسئله‌ی زنان و قدرت می‌پردازد.
کتاب حاوی دو بخش است: صدای زنان در اجتماع، زنان در قدرت.
نگارنده در بخش اول می‌نویسد: در تفکر یونان باستان، زنان قاعدتاً نباید حرف بزنند و سخنوری از ویژگی‌های مردان است. استثناهای کوچکی از زنان سخنور که در یونان باستان وجود دارند، با تحقیر مواجه می‌شوند یعنی آن زنان را بیناجنسیتی قلمداد می‌کنند.
نویسندگان کلاسیک مصر معتقد بودند که صدای زن تهدیدی نه فقط برای مرد بلکه برای ثبات سیاسی و اجتماعی کشور است.
شاعران یونانی برای کمدی، جامعه‌ای را تصویر می‌کنند که رهبرشان زن است.
گرچه الان آن تفکر یونان باستانی وجود ندارد لکن برخی قطعات از جمله آداب و روش‌های سخنوری در زمان حاضر نیز وجود دارد.
نگارنده معتقد است که صدای زن در اجتماع شنیده نمی‌شود و حمله‌ی مردان به زنان، کمتر از حمله‌ی زنان به مردان است.
او در آخر این بخش اضافه می‌کند: چرا زنان باید صدایشان را خشن یا شبیه مردان کنند تا بتوانند سخنوری کنند؟! چه کسی مولفه‌های اقتدار را مردانه تعریف کرده است؟!
نگارنده در بخش دوم می‌نویسد: تعداد زنانی که الان در قدرت هستند، بیشتر از ده سال قبل است.
با این حال او اذعان می‌کند: ما هیچ الگویی نداریم تا بگوییم زن قدرتمند چه شکلی است غیر از اینکه بیشتر شبیه مردهاست.
او اعتقاد دارد که در تصور عامه، زن هنوز به خارج از دایره‌ی قدرت تعلّق دارند. زنان عادتا در یونان باستان، فاقد مقام سیاسی و قدرت بوده‌اند. زن خوب زنی بود که تحت رام و سلطه باشد.
در تاریخ غرب هر چه عقب‌تر می‌رویم میان زنان و قدرت جدایی بنیادی‌تری به چشم می‌خورد.
او برای حل مشکلات زن ستیزانه، راه‌های دیگری را پیشنهاد می‌کند از جمله: تبدیل نماد ضعف زنانه به نماد قدرت به جای شبیه نمودن خود به مرد، تغییر ساختار مردسالار و تبدیل کردن ساختار به ساختار زنانه. 
او می‌گوید: بدون کمک و استفاده از تخصص زنان، نمی‌توانیم از عهده‌ی همه‌ی کارها بربیاییم.
پ.ن: کتاب بیشتر به طرح مسئله توجه داشت تا حل صورت مسئله.
      
1

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.