یادداشت نوید نظری
4 روز پیش

شاهرخ مسکوب را با شاهنامهپژوهی شناختم. بعدها با خواندن ترجمه خوشههای خشم از نثرش لذت بردم و بعدترها مسافرخانه و .... خاطرات خود نوشت او که در در بازه سالهای منتهی به انقلاب از سر گرفته شده و تا اواخر عمرش ادامه داشته است، از جهات مختلفی با ارزش و قابل احترام است. اول خواندن خاطرات افراد پرکار، خوشفکر و اهل قریحه خصوصا آنها که دسترنجشان را دیدی باعث میشود فرصت فهم زیستشان را هم بیابی. دوم، روزها در راه مسیر تطور و تحول و تغییر یک نویسنده روشنفکر چپ در طول دستهکم سه دهه از تاریخ ایران را به دست میدهد. شاید هم باید گفت تغییر و تطور و تحول سه دهه از تاریخ ایران! البته برای اینکه به کسی بر نخورد نه ایران و نه مسکوب! تغییر و تطور و تحول نگاه مسکوب به ایران! این قسمت از قیام و مبارزه با حکومت پهلوی شروع شده و با روزهای انقلاب به اوج مستی و خوشی رسیده است؛ جایی در روزهای بعد از ۲۲بهمن ۵۷ او میگوید:« این بهترین روز زندگی من است و حس میکنم که ایران دارد زندگی میکند» این قسمت کتاب نگاه روشنفکران و نویسندگان چپ حزبی و غیرحزبی به جمهوری اسلامی را به خوبی در بر گرفته است که خود را با حکومت جدید و رهبری دینی آن در جنگ با امپریالیسم جهانی همپیمان میبینند! روزهای ماه عسل برای مسکوب و انقلاب زود به پایان میرسد و میتوان او را از جمله کسانی دانست که در همان سالهای اول از انقلاب بریدهاند. اما در این بین گزارشهای او در خصوص وقایع انقلاب، تغییر نگاه روشنفکران، چرخش و سقوط قهقرایی رجوی و مجاهدین، آلام و آمال نویسندگان در این سالها درسآموز و کمک کننده است. نظرات او در مورد افرادی زیادی از جمله کسروی، هدایت، بزرگ علوی، خلیل ملکی، عباس زریاب خویی، احسان طبری، یوسف اسحاقپور، داریوش شایگان، سیاوش کسرایی، مرتضی کیوان و دهها نفر دیگر از جمله ه، الف، فلانی و ....هم در بر گیرنده نقدهای ادبی و علمی و هم دارای نگاه به زوایای زندگی شخصی اینان است. سوم، سبک نوشتاری او هر چند ثابت نیست اما به خصوص است. این روز نوشت با اختصار روزهای اولیه و فاصله معنیدار یادداشتها شروع شده و در اواخر به ساغر صبح و شام به هم نزدیک و در پیمانه متن پرتر میشود. به نظر میرسد دهه ۶۰ که اوج پرکاری علمی اوست انگیزه بازگویی همه چیز را در قالب خاطرات از او میگیرد و هر قدر به اواخر عمر نزدیک میشود و امیدش به اتمام کارهای نیمهکاره کمتر، نظرات و نگاههای علمیش را نیز در پس خاطرات روزنوشت منتشر میکند. لذا اگر از شروع خوب و موثر کتاب که البته رهین همزمانی با مهمترین وقایع تاریخ ایران است بگذریم، کتاب هر قدر به پایان نزدیک میشود بهتر میشود. چهارم، رابطه مسکوب با دوستان، همکاران، رقبا و از همه جالبتر خانواده یعنی خواهر و همسر و دختر و پسر است. درک من از او بعد از خوانش سطور میانی کتاب، دوستی مهربان، همسری سازشکار، پدری نمونه و فرزندی قدرشناس و همکاری با تعهد بود. مکالمات او با دخترش غزاله خصوصا در ایام کودکی و نونهالی خواندنی و لذتبخش است. جالب آنکه مسکوب خود به این بخش نظر داشته و بدون تغییر خاصی آن را منتشر کرده که گوی شفافی باشد، گویای حال و هوای دختری نونهال و جهان او و پدرش! پنجم، خلق آزادگی، ظلمستیزی و عدالتپیشگی توأم با انصاف اوست. هر چند از اول بریدگان انقلاب است اما هرگز در عوض بغض جمهوری اسلامی تن به تایید و تمکین همکاری با مجاهدین و از آن بدتر سفیدشویی رابطه برخی کسان با صدام بعثی نمیدهد. او منتقد رفتار ضد انسانی رژیم نژادپرست اسرائیل با اعراب فلسطینی، جنایتهای امریکا و روسیه در جهان اطرافشان، تصویب بودجه سیا برای دخالت در امور ایران است. شاهرخ مسکوب این مخالفت را حتی به فضای ادبی و علمی هم کشانده است و از گزارش تاریخی رادیو اسرائیل در خصوص ظلم اعراب به ایرانیان در اثنای نسلکشی فلسطینیان برآشفته و این دو رنگی را بر نمیتابد. ششم، روزنوشتها گاهی خیلی شخصی و برای خود است و گاهی همچون رسالت روشنفکری در نسبت با آیندهگان! از این انتخاب و تردید که بگذریم نقد جدی این است که بسیاری از وقایع مهم تاریخ ایرانیان از خوب و بد جایی به دفتر خاطرات یک ایراندوست ندارد! آغاز جنگ، سقوط خرمشهر، قتلعام و اسارت زنان در برخی روستاهای خوزستان، بمباران شیمیایی، وفات امام و ... جایی در نوشتههای شخصی او ندارد که از نگاه ارزیابانه به خاطرات یک نویسنده و فعال اجتماعی، نقص محسوب میشود. چه اینکه خاطرات را برای خواندن مینویسند و نظر چونان اینانی، برای خوانندگان مهم است. کلام آخر اینکه مستقل از یک اثر که میشود آن را در جرگه ادبیات (زندگینامه) گنجاند، روزها در راه یک نیماثر پژوهشی و تاریخنگارانه از احوال ایران و خصوصا روشنفکران چپ دهههای متوالی نیز هست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.