یادداشت زینب سادات رضازاده

زندگی من، خنده های تو!
        با خواندن این کتاب یاد فیلم «زندگی زیباست» افتادم، اینکه چطور می‌توانند والدین با قوی و مسلط بودن به اوضاع به بچه‌ها امیدواری و امنیت بدهند. اینکه میتوانند قربانی شرایط سخت نباشند بلکه یک قهرمان زندگی باشند. در این کتاب داستان یک مادر قهرمان را میخوانید که در مورد سرطان چقدر زیبا حرف میزند بدون اینکه ترس را در کودکش فعال کند. راه سختی است وقتی ما بزرگترها از شرایط خسته شدیم بخواهیم نقش بازی کنیم اما اگر واقعا خودمان بپذیریم که یک جنگجو هستیم دیگر احتیاجی به بازی نیست و این طور برای خودمان و کودک مان دنیای زیبایی می‌سازیم.
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.