یادداشت مبینا
1403/11/22
به تاریخ ۲۰ اردیبهشت تمام شد.(روز اول نمایشگاه کتاب) فضاسازی: ایدهی دنیای فانتزیش برای من جدید بود. دنیاییه که توش خوندن و نوشتن چیز مرسومی نیست. فقط یه عدهی محدود این قابلیت رو دارن که بخونن. ولی چرا؟ چون خوندن تو این دنیا متفاوته. اگه بلد باشی کلمات روی کاغذو بخونی یعنی میتونی هرچیزی که وجود داشته و داره و خواهد داشت رو بخونی. به هر درختی که نگاه کنی از لحظهی پیدایشش رو تو یه نگاه میبینی. به هر فانوسی که نگاه کنی تک تک سفرهایی که تو کشتیهای دریایی داشته رو میبینی. گذشته آینده و حال. و سفیا وقتی بچه بوده از مامانش به صورت خیلی خفیف خوندن رو یاد گرفته پس یهجورایی خوانشگر محسوب میشه. شخصیتپردازی: برای من تک تکشون به شدت دوستداشتنی بودن و نکتهی طلاییش اینه که شخصیت مثبت و منفی نداره. همهی آدمای تو این کتاب همزمان که لحظات درخشان داشتن لحظاتی هم داشتن که تصمیمهای درستی نگرفتن و همهرو ناامید کردن. به بیشتر شخصیتها که main character بودن حسابی رسیده شده بود ولی نه انقدر که دیگه خستهکننده باشه. روایتگری: همزمان که یه داستان حال داریم با سفیا دوتا ماجرای دیگه هم میخونیم. یکی دربارهی یه پسره به اسم لان که داره آموزش خوانشگری میبینه(یکمم رمنس داره اینطرف) و یکی دیگه دربارهی ناخدا رید. یکی از بزرگترین ناخداهای دریای آبی تو جهان کلانا
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.