یادداشت الهه خانی
1403/7/1
3.6
10
خب به نظرم این کتاب خیلی ترسناک نبود بیشتر دارک بود. و توصیفاتش انقدر خوب بود که خیلی قشنگ میتونستی تصور کنی چه اتفاقی افتاده و یکم حالتو بهم بزنه.😂 اوایل کتاب من خیلی یاد خانواده آدامز میوفتادم . در کل اگه حالتون بده و دنبال یه کتابید که حالتون خوب شه این کتاب نخونید . چون تصورات حال بهم زن داره و با یه خانواده روانی روبه رو هستید. ولی کتاب قشنگی بود من دوستش داشتم و به نظرم امتیاز کامل حقشه. کتاب راجب دختر سرخوش و خوش گذرونی به اسم نئومی تابوآدای هست که یه نامه غیر عادی از دختر عمویش کاتالینا که ازدواج کرده و در شهر دیگه ای زندگی میکنه به دستش میرسه. پدرش از نئومی میخاد مدتی رو پیش دختر عموش بره تا بفهمه اون در چه حالیه و زندگیش چه جوری میگذره. نئومی به خاطر حرف پدرش مجبور میشه از زندگی پر زرق و برقش و خوش گذرونی هاش دست بکشه و راهی شهری متروک بشه تا دختر عموش و همسرش ویرجیل دویل را ملاقات کنه. عمارت دویل ها عمارتی بزرگ در بالای کوهستانی پر از مه ساخته شده دور از شهر و مردم . قبرستانی قدیمی ،جنگ های متروک و دره های عمیق و ترسناک این عمارت و پنهان کرده. نئومی وجود شیطان هایی رو در اطراف خونه احساس میکنه و خیلی زود میفهمه باید برای نجات خودش و عزیزانش کاری بکنه و اگه نتونه کاری بکنه محکوم به زجر و دردی عذاب آور تا آخر عمر می شوند.
(0/1000)
1403/8/12
1