یادداشت احمدرضا سراج

                در شب های امتحان، تا صبح بیدار ولی نه برای امتحان

برای غیر از امتحان
و آن غیر
همان ((من او)) بود...

حسی که ازش داشتم تحدی نویسنده در هنر نویسنده گی اش بود که در شخصیت داستان چیزی از شهوت نیاورده بود، اما برای دو اسب نر و ماده، کولاک کرده بود...
یادم ماند، که کسانی هستند که می‌توانند این هنر را بر شخصیت های انسانی بپوشانند، اما اخلاق و هدف نویسنده نمی‌گذارد این چنین خبطی کنند...پس هر که هنر دارد، ناگزیر نباید هر کاری کند و در اختیار هر هدفی باشد.

یک چیز دیگر در نظرم هست و آن هم راحتی نویسنده با داستان گویی اش بود و آزادی اش در قلم زدن...
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.