یادداشت
1403/7/4
3.6
20
✍️ به سختی میتونم بگم چی خوندم. تصویر پیشِ روی من اشیاء پراکندۀ لغزانی روی امواج آب بود، نه یک شکل منسجم شبیه قایق یا کشتی. دلیلش میتونه کهولت سن، خنگی، آشنانبودن با فرهنگ انگلیسیِ خانم ویرجینیا یا از هر دری سخن گفتنش (نثر مُدرن!) باشه. چند شیء رهاشده بر آب که شناختم اینهاست؛ یک. زن باید استقلال مالی و فکری داشته باشد تا بتواند بنویسد. این جمله رو بارها در حد تهوع تکرار میکنه؛ «سالی پانصد پوند درآمد و اتاقی از آنِ خود». دو. «زنان همیشه فقیر بودهاند، نه فقط در دویست سال اخیر، بلکه از آغاز تاریخ». به همین دلیله که (در زمانِ خودش) نویسندههای زنِ بسیار کمی وجود داشتند و از همونها هم اطلاعات کافی در دسترس نبود. اون میگه وضعیت زنان در قرن نوزدهم و قبل از اون داغون بوده و معتقده مردان برای سالهای طولانی بهخاطر موقعیتهایی که داشتند (استقلال و آزادی در جامعه) ادبیات رو به انحصار خودشون درآورده بودند. سه. ویرجینیا بهشدت منتقد(بیزار از) مردان و تفکرات مردانه بوده. چند جای کتاب به شیوههای مختلف میگه مردان بدون زنها هیچی نیستند! چهار: از زنها میخواد که بنویسند و زنانه بنویسند.« بنابراین از شما میخواهم همهجور کتابی بنویسید و در مورد هیچ موضوعی، هر قدر بیاهمیت و پیشپاافتاده تردید نکنید»، «رؤیای تأثیرگذاشتن بر دیگران را از سر بیرون کنید.»، «باید مشعلت را محکم به دست بگیری» و «این کار و تلاش، حتی در فقر و گمنامی به زحمتش میارزد.». خوشحالم تموم شد. #کتابخانۀ_اتاق_کناری @anbarivaotaghekenari
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.