یادداشت Viyana Nory

Viyana Nory

Viyana Nory

1403/3/24

        کتابی با مفاهیم زیاد ...
دلم برای هانس طفلک می‌سوزد ،آخر کی فکرش را می کرد به این سرنوشت دچار شود .دوست داشتم بگویم که کاش ماری در کنار او بود ولی از نظر من ماری لیاقت او را نداشت .از طرفی دیگر دوست داشتم به مادر هانس بگویم  آخر تو مگر کیستی که فکر میکنی میتوانی با فرزندانت اینگونه کنی از طرفی :لئو،هانس و هنریته هر کدام به سرنوشتی دردناک دچار شدند اگر مادر هانس نبود شاید هانس و ماری در شهر خود بایکدیگر ازدواج می کردند و هانس هیج زمان مجبور به درخواست پول از دیگران نمی شد .و در نهایت دلم بیشتر از همه برای عشق پیهانی ادگار و هنریته سوخت بی سرانجام ماند و در آخر از نظرم زیبا ترین بخش کتاب آنجا بود که هانس وسایل هنریته را به آتش کشید. و در نهایت کتابی بود که با آن متوجه شدم در آن زمان در آن ناحیه جهان چگونه با انسان ها برخورد می کردند  و مقام مذهب و دین چه بوده است . 
      
13

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.