یادداشت Bahar

Bahar

Bahar

6 روز پیش

        همیشه از بچگی‌هام تا حالا آرزو داشتم کتابی از آگاتا کریستی بخونم. هیچوقت هم فرصت ایجاد نشد، تا زمانی که دوستم برای تولدم بهم جسدی در کتابخانه و کتاب دیگری از این نویسنده رو هدیه داد.
در ابتدا چیزی که نظرم رو درباره‌ی این کتاب جلب کرد قطع پالتویی نشر هرمس و تعداد کم صفحاتش بود. جلدش هم به نظرم قشنگ اومد.
خب کتاب رو شروع کردم و ادامه که دادم، متوجه قلم نویسنده شدم. آگاتا کریستی قلم ساده و روانی داشت، یک قلم متفاوت... به دور از استفاده‌ی تشبیهات و آرایه‌های زیاد. که برام جالب بود.
اما اگر بخوام بحث رو بازتر کنم و بگم چرا دو و نیم ستاره دادم... 
-حقیقتاً شخصیت‌های زیادی توی داستان حضور داشتند و این یکم برای من مشکل بود. البته نه خیلی زیاد.
-و همین‌طور بگم که بعضی قسمت‌های داستان واقعاً حوصله‌م سر می‌رفت. هیجان کافی رو برای من نداشت.
-مهم‌ترین نکته‌ای که زد توی ذوق من، این بود که فهمیدن اینکه "قاتل چه کسی بود؟" شگفت‌زده‌ام نکرد. می‌دونید چیه، غافلگیرکننده نبود!
البته جدای این‌ها از حق نگذریم، داستان دقیقاً توی نقطه‌ای شروع می‌شه که خواننده رو به خوندن ادامه‌ش کنجکاو می‌کنه که این برای خودش نکته‌ی مثبتی هست. همین‌طور قلم ساده‌ی خانم کریستی هم می‌تونه نکته‌ی مثبتی باشه. و خب... برای گذران وقت کتاب سرگرم‌کننده‌ای هست. 

حقیقتاً چیز دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه، 
پس فعلاً تا همین‌جا. 
=)))
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.