یادداشت ملیکا اجابتی
1403/11/22
کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک را به پیشنهاد یکی از دوستانم خواندم. نیمهشب بود و خوابم نمیبرد. در اپلیکیشن طاقچه میگشتم و وقتی دیدم در بینهایت موجود هست، سریع بازش کردم. متن کتاب و نقاشیهایش چنان جذبم کرد که خواب از سرم پرید. میخواندم و گاه غرق نقاشیهایش میشدم. کتاب کوتاهی که سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک را در چهار فصل سال نشان میدهد و تمام مطالب، گفتوگوهای این دو موجودِ متفاوت است. صحبتهایی کوتاه دربارهی زندگی، سختیها، دوستی و... که در وهلهی اول ممکن است خیلی ساده و حتی کلیشهای به نظر برسند اما مهارت نویسنده در نوع بیان و چیدمان آنها در کنار هم با وجود تشبیههایی که دارد، همچنین نقاشیهای روحانگیزش، باعث میشود که از خواندن و دیدن این کتاب لذت ببری. در آخر نویسنده توضیحات کوچکی دربارهی نوشتن و نقاشیهای کتاب داده است که میگوید: من تمام نقاشیها را با جان و دل کشیدهام و فکر میکنم به همین دلیل است که آنها با مردم حرف میزنند؛ در تک تکشان تکهای کوچک از روح من هست. وقتی این جملههای نویسنده را خواندم، هیجانزده شدم چون فکر نمیکنم تا به حال نقاشیای در کنار کلمات، آنقدر برایم ارزشمند و زیبا به نظر رسیده باشد. به حدی که دوست دارم این کتاب را به صورت چاپی بخرم تا هر از گاهی ورقش بزنم و از احساس آرامشی که در صفحه به صفحهاش وجود دارد لبریز شوم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.