یادداشت سَمی
1404/4/8
چقدر برای من کتاب جالب و متفاوتی بود. آبی باید سیاه را زیر نظر داشته باشد. هرآنچه در زندگی سیاه است و رخ میدهد به آبی ربط دارد. -درست نمیدانم اما حدسهایی میزنم. فکر میکنم دربارهی خودش مینویسد داستان زندگیاش را. این تنها حدس ممکن است. چیز دیگری نمیتواند باشد. جملهی بالا آن چیزی بود که آبی دربارهی سیاه میداند و میبیند. زمانهایی وجود دارد که خودش را با سیاه یکی و حتی کاملا جدا میداند. آن موقع است که احساس هویتش را از دست میدهد. گاهی هم آنچنان در خود غرق است که به سیاه اصلا فکر نمیکند... حالا چه ارتباطی بین آبی و سیاه وجود دارد؟ این ترسناک نیست که خودمان خودمان را از منظر بیرونی ببینیم و ندانیم که او کیست؟ به نظرم وحشتناک ترین چیز ممکنه....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.