یادداشت امیرعلی مینکی

        کتاب «هنر در گذر زمان» نشون می‌ده که هنر همیشه همراه با زندگی، باورها و احساسات انسان‌ها تغییر کرده. در دوران باستان مثل مصر و بین‌النهرین، هنر بیشتر برای مذهب و زندگی پس از مرگ بود؛ نقاشی‌ها و مجسمه‌ها نظم داشتن و هدفشون آرامش و جاودانگی بود.

در یونان و روم، هنر به سمت زیبایی بدن انسان و عقل‌گرایی رفت. هنرمندا دنبال هماهنگی، تناسب و شکوه بودن. معماری و مجسمه‌سازی در این دوره خیلی پیشرفت کرد.

در دوره‌ی رنسانس، انسان دوباره مرکز توجه شد. هنرمندا مثل داوینچی و میکل‌آنژ دنبال واقع‌گرایی، علم و طبیعت بودن. نقاشی‌ها عمق پیدا کردن و نگاه هنری دقیق‌تر شد.

بعدش در دوره‌ی باروک و روکوکو، هنر پر از حرکت، نور و احساس شد. هدفش تأثیرگذاری بیشتر بود، مخصوصاً در کلیساها و کاخ‌ها.

در دوره‌ی مدرن، هنر دیگه دنبال زیبایی کلاسیک نبود. هنرمندا احساسات، فکرها و اعتراض‌های خودشون رو بیان کردن. سبک‌ها خیلی متنوع شدن، مثل کوبیسم، سوررئالیسم و هنر مفهومی.

      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.