کتاب درباره شخصیتی به اسم مورسو هست که فاقد احساساته هیچی براش اهمیت نداره ، نیاز های جسمانیش به احساساتش غلبه داره بیشتر دنبال اینه که توی لحظه زندگی کنه و خوش بگذرونه و راحت باشه ،دوست داشتم نویسنده درباره گذشته مورسو ی کم صحبت کنه که ببینم چی باعث شده که این آدم این همه بی احساس باشه