یادداشت لیلا زمانی

        کولیها در حالی روایت می‌شود که نه کشورش مشخص است نه زمانش نه جنگی که آن کشور را دربرگرفته. 
دولت همه کولیها را به مناطق دوردست (ناکجاآباد) می‌کوچاند. قافلهٔ هیم‌پاشا (بزرگ قافله) هم به منطقه‌ای دور از آبادانی رانده می‌شود. جایی پای صخره‌ای که پشتش تا چشم کار می‌کند بیابان است و کپه‌های لانه موش کور و این سویش جنگلی تنک، برکه‌ای بدبو. داستان ماجرای گذر این قافله است تا مقصد و بعد هم زندگی در آن تبعیدگاه. درواقع کولیها سوار بر ارابه‌های سرنوشتشان پیش می‌روند. و در این میان خواننده را با آداب و مرام خود، آشنا می‌کنند. 🌺

      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.