یادداشت

آنچه خود گفت: روایت امام موسی صدر از زندگی و اندیشه های خود
        آنچه خود گفت(روایت امام موسی صدر از زندگی و اندیشه‌های خود)
ترجمه‌ی مهدی فرخیان
تهران: موسسه‌ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، 1399
97 ص، 17500 تومان.
در سال 1958 میلادی سید موسی صدر نامه‌ای از اهالی صور دریافت کرد که از او خواسته بودند برای در اختیار گرفتن مرکز سید عبدالحسین شرف‌الدین راهی صور شود. به صور آمد و خانه‌ای اجاره کرد و به طور دقیق از ابتدای سال 1960 ساکن صور شد و فعالیتش را آغاز کرد. این روایتی است که خود او، با جزییات بیشتر، از رفتنش به لبنان تعریف می‌کند. «این انتقال به انتخاب اهالی صور و با توصیه‌ی عبدالحسین شرف‌الدین و مرجع اعلای آن دوران، سید بروجردی، و سید محسن حکیم صورت گرفت.» 
امام موسی صدر در مصاحبه‌ای 110 دقیقه‌ای که در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد میلادی با مونا مکی انجام داده از خانواده و کودکی و تحصیلات حوزوی و دانشگاهی و هجرت به لبنان و وضعیت آن زمان ایران و لبنان و تلاش‌ها و اقدامات و دستاوردهای خود سخن می‌گوید. صحبت‌هایی که سند دقیق و محکمی است برای درک ساختار و شالوده‌های رهبری او.
تقریبا 26 ساله بود که ایران را ترک کرد. آن زمان، ایام جنبش مصدق بود: «من هم مانند هر جوان دیگری به جنبش مصدق توجه تام داشتم و از حامیان این جنبش بودم.» «باید بگویم که من به سبب انتسابم به خانواده‌ا‌ی اهل دین روحانی نشدم. علت این کارم نوعی فداکاری بود که پدرم مقرر فرمود»؛«زیرا این وظیفه و رسالت به نظر او در ایران رو به خاموشی بود.» در ابتدای کار به سبب امر پدرش و اعتقاد به سخن او بود که روحانی شد. اما پس از رفع تنگناها و فارغ‌التحصیلی از دانشکده‌ی حقوق و همزمان سپری کردن مقدار شایان توجهی از دروس دینی پیشنهاد مشاغل بالای قضایی را نپذیرفت و روحانی ماند چون تلقی‌اش این بود که امکانات دین برای ادای رهبری در راه خدمت به جامعه بیشتر و برتر است:
«اعتقادم و احساسم از آن هنگام که تحصیلات دینی و بعد از آن فعالیت دینی را آغاز کردم، بر اصلی استوار بود که چه بسا امر جدیدی در اسلام نبود؛ اما در میدان عمل نو بود. این اصل همان اصل «دین برای زندگی» است.» او کوشیده است که دین را به زندگی انسان وارد کند و از دین در راه تصحیح حیات و کاهش آلام انسان یاری جوید. می‌داند که «بالطبع، بخشی از مسائل زندگی انسان با حکومت پیوند دارد.» اما می‌گوید که تا به آن‌روز نتوانسته ‌است حکومتی بر پایه‌ی اسلام بنا کند و این امر مشخصا در لبنان امری ناممکن است. در لبنان با وجود شانزده فرقه، هیچ دین و مذهبی نمی‌تواند اعتقادات خود را در حکومتداری تحمیل کند. از طرفی مبنای حکومتداری اسرائیل، به مثابه‌ی حکومتی نژادپرست، اندیشه‌ی دینی است. از این رو هر نوع پایه‌ریزی دولت بر اساس اندیشه‌ی دینی به تحکیم پایه‌های اسرائیل کمک می‌کند. او وجود فرقه‌های مختلف در لبنان را از نعمات خدا می‌داند: «رسالت تمدنی لبنان این است که همواره تجربه‌هایش را از همزیستی فرقه‌های مختلف تقدیم جهان کند. دوست داریم لبنان کشور همزیستی و همکاری فرقه‌ها بماند و به مثابه‌ی نمونه‌ی کوچکی از جهان باشد.»
در کتاب آنچه خود گفت با افکار و عقاید کسی مواجهیم که فرقه‌های دیگر دائما او را به سخنرانی دعوت می‌کردند. در کلیساها و دیرها سخنرانی می‌کرد؛ حتی در دیرهای راهبه‌هایی که مردان وارد آن نمی‌شدند. در تصاویر کتاب بخشی از ارتباط او با ادیان و مذاهب دیگر را می‌بینیم. او اوضاع و احوال شیعیان را در عرصه‌های مختلف لبنان بررسی کرد. دریافت که اوضاع شیعیان اهتمام بزرگی می‌طلبد که فراتر از توان فرد است. از این رو ایده‌ی تاسیس مجلس اعلای شیعیان را پی گرفت. این ضرورت به منظور کار تبلیغی(تبشیری) نبود، چون به گفته‌ی خودش «من اعتقادی به این کار ندارم» ؛ بلکه برای تصحیح روابط بود و اینکه جهان عرب متقاعد شود که شیعیان عرب نیز در هویت عربی و در اسلامشان مخلص هستند. تعامل با جهان عرب را به منظور ارائه‌ی تصویری درست از شیعیان آغاز کرد.
در این کتاب کوچک، غیر از عقیده و فکر امام موسی صدر و شرایط لبنانی که در آن زیسته، با فعالیت‌های او نیز از قول خودش آشنا می‌شویم. او فعالیت‌های متعددی را در جمعیت احسان و نیکوکاری شهر صور آغاز کرد: «با گدایی مبارزه کردیم و توانستیم بر آن چیره شویم.»؛ «به مسائل زنان در شهر صور هم پرداختم.» موسساتی ایجاد کرد که تا امروز هم فعال‌اند، از آن جمله: مدرسه‌ی دخترانه، آموزشکده‌ی پرستاری(مخصوص خانم‌ها)، آموزش قالی‌بافی و مبارزه با بی‌سوادی و مانند این‌ها. او «جنبش محرومان» را به راه انداخت. جنبشی که حرکتی دینی نبود؛ حرکتی سیاسی و اجتماعیِ ضد فرقه‌گرایی بود و در کتاب به تفصیل از آن سخن گفته است. واقعیت این است که اهتمام او به احوال مردم جزئی از ایمان اسلامی او بوده است و این کتاب کم حجم 97 صفحه‌ای، شامل تصاویر و نمایه، که از روی کتاب عربی کلمه هو قائلها به فارسی برگردانده شده می‌تواند ابهاماتی را که درباره‌ی این شخصیت‌ مطرح معاصر وجود دارد برطرف کند؛ به خصوص که راهی است برای شناخت او از زبان خودش.
منتشر شده در نشریه‌ی جهان کتاب، شماره‌ی 389، مهر و آبان 1400
      

38

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.