یادداشت نعیمک
1403/9/24
سالها پیش فیلم این کتاب را شبکۀ چهار دیده بودم و از پایان ماجرا خبر داشتم. البته با چیزی که یادم بود متفاوت بود. چرا چنین داستانی جذاب است؟ در واقع برعکس داستانهای طنز امروزی قرار نیست یک سری اتفاق بینمک و تکهپرانی ببینیم. کل ماجرا طنز است. انگار وسط شوخی گیر افتاده باشی. یک اثر سهل ممتنع. در واقع نویسنده کار خاصی نمیکند. هر چیزی که هر روزه میبینیم را روایت میکند. البته چاشنیهایی هم دارد مثل اغراق یا خرق عادت و شانس. اما مهمترین نکتۀ داستان برای من زنده و پویا بودن است. شخصیتها از کوتاه و بلند نقش واقعی در داستان دارنذ. هر کدام اسم دارند و صرفاً بقال و کالسکهچی نیستند. و هر کدام در صورت لزوم حتی تاریخچۀ مختصری. چیزی که بعدها در دل داستان و البته داستان طنز گم شد. همین ویژگی آدمها را از تخت بودن و تیپ بودن جدا میکند. روند داستان بدون هیچ کندی و کسالتی میگذرد. تو واقعاً همراه آدمهای داستان هستی و یکی یکی دنبال صندلیها هستی و هر بار که ناامید یا امیدوار میشوی همراه آنها است و نه صرفاً شنونده. داستان در نگاه اول شاید ساده و به قول امروزیها سطحی باشد اما با خواندن چند ورق اول حساب کار دستمان میآید. پس برای هر کسی که ادبیات جدی است خواندنش از واجبات. اما نمیشود از چند چیز دیگر حرفی نزد. کتاب به معنای واقعی کتاب است. جملۀ عجیبی است اما ناشران ما عادت کردند به این چند کلمه را در کاغذی بچپانند و بعد طرحی روی کاغذ ضخیمتری بزنند و به خورد ما بدهند. قطع، طرح جلد و حروفچینی و موارد تکنیکی دیگر لذت خواندن ما را بیشتر میکند. به عبارت درستتر ولع ما را بیشتر میکند. از ترجمۀ یکدست و خوب آبتین گلگار هم نمیشود گذشت که بسیار شستهرفته ترجمه کرده و برای من که مدام شخصیتهایی با اسمهای عجیب و غریب را گم میکنم بدون هیچ مشکلی و با روانی کامل کتاب را خواندم. و البته تصاویر. به شخصه با کتابهایی که تصویرسازی دارند ارتباط بسیار خوبی دارم و البته تصاویر این کتاب بسیار زیبا هستند و فرم آثار به درک بهتر و حتی کمیکتر کردن موقیعتها کمک میکنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.