یادداشت فاطمه نصراله زاده

        احتمالا جزء معدود کتابخون هایی هستم که چنین کتاب کوتاه و خوش خوانی رو انقد طول دادم تا بخونم. دلیلش هم این بود که این کتاب رو با کتاب سخت خوان دیگه ای موازی خوانی میکردم و هروقت از اون خسته میشدم سراغ این میومدم.

.
شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم. خصوصا در مورد خود سارا و سام و بعدش یونس. یونس شخصیت جالبی داشت و ترجیح میدادم بیشتر بشناسمش.
.
نفهمیدم آخر داستان چی شد. سلما کی بود. و پایانش برام دلگیر بود. ولی باز هم خوندنش خالی از لطف نبود.
.
نویسنده تکنیک ها رو رعایت کرده بود. یه مهندسی متن تمیز و خوشگل هم داشتیم. چارچوب متن قوی بود. ولی خب. همچنان معتقدم باید تهش واضح تر میبود. 
      
9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.