یادداشت احسان

احسان

احسان

1403/12/10

        داستان از این قرار است که پسری از دید زدن دختران لخت کنار رودخانه منصرف میشود و ناگهان درهای آسمان به رویش باز میشود.

یادداشت های مربوط به این کتاب اغلب تحسین و غبطه بود. از این جهت با خودم گفتم اگر با خواندن این کتاب و کتابهای مشابه حس خوب نبودن یا ناکافی بودن به شما دست داد، به این سؤال فکر کنید:

«آیا واقعاً اگر احمدعلی نیری جای من و در دنیای امروز بود، باز هم اینگونه میشد؟»

البته این که با کمی غبطه انسان به دنبال اصلاح خودش باشد چیز پسندیده ای است ولی این حس نباید به سمت سرزنش خود سوق داده شود.

نکته اصلی حرفم این است: خدا به جایی که هستیم نگاه نمی کند بلکه برای مسیری که طی کرده ایم ارزش قائل است.

فرض کنید یک نفر در خانواده ای نابسمان بزرگ شده و بسیاری از فضائل اخلاقی را اساساً در اطرافیانش تجربه نکرده و نیاموخته و به تبع انسانی پراشتباه است و دیگری در خانواده ای با فضیلت رشد کرده و از ابتدا بسیاری از اخلاقیات را طبق تربیت خانوادگی داراست.

سؤال: اگر اولی تا پایان عمرش کمی بهتر شود، به شکلی که حتی چندان به چشم نیاید، و دومی همینطور که هست بماند و رشدی نکند. کدام یک بافضیلت تر است؟

از نگاه بیرون دومی آدم بهتری است، ولی من فکر میکنم خدا، عقل یا هر چیز دیگری که میخواهید بگویید اولی را فراتر از دومی می نشاند.
      
46

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.