یادداشت

همه دروغ می گویند: اینترنت چه چیزهایی درباره ی خود واقعی مان به ما می گوید؟
        بنظرم کتاب بی‌نظیری بود. من اطلاع دقیقی از کلان‌داده‌ها نداشتم و همون چیزهایی رو می‌دونستم که اکثراً می‌دونیم. ولی این کتاب دید خیلی جالب‌تری بهم داد. الان کمی بیشتر، از اینترنت و اطلاعاتی که ازم به جا می‌مونه می‌ترسم، یکم بیشتر حواسم رو جمع می‌کنم، (انگار که چشم سومی مدام درحال مشاهده توست. نه به صورت شخصی، که یک سوژه ناشناس. که ترسناک‌تر هم هست.) و ‌شاخک‌هام نسبت به چیزهایی که می‌بینم حساس‌تر شدن.
زبان طناز و درعین‌حال غم‌انگیزی داشت که باعث می‌شد با اینکه مثلاً نان‌فیکشنه، راحت و روون باشه و تونسته بود مطالعات سخت آدم‌ها رو به شکلی که هر خواننده‌ای متوجهشون بشه توضیح بده، که خیلی باعث تحت‌تأثیرقرارگرفتنم شد.
ترجمه هم ترجمه خوبی بود. گرچه یک زیرفصل (بخش اول فصل چهارم: The truth about sex) حذف شده که من از روی نسخه انگلیسیش خوندم و اونم خیلی جالب و آگاهی‌بخش بود. کاشکی چاپ می‌شد. 
اما درنهایت عاشق پاراگراف آخر مؤخره شدم که گفته بود:
 «اما مهم نیست چقدر برای پیراستن نثرم زحمت کشیده باشم، چرا که بیشتر مردم نهایتاً پنجاه صفحه اول را می‌خوانند، چند نکته را می‌فهمند، و بعد به زندگی‌شان ادامه می‌دهند.
بنابراین کتاب را به شایسته‌ترین شکل ممکن به پایان می‌برم؛ یعنی با تبعیت از داده‌ها و توجه به کاری که مردم می‌کنند، نه چیزی که می‌گویند. پس می‌روم با چندتا از دوستانم نوشیدنی می‌خورم و دست از کار کردن روی این مؤخره لعنتی می‌کشم.
کلان‌داده‌ها می‌گویند تنها تعداد خیلی کمی از شما هنوز در حال خواندنید.» 

جالب اینکه، من مقدمه رو که خونده بودم و برای یکی از دوستام تعریفش می‌کردم گفت خب دیگه می‌خوای بخونی چیکار؟ همینه دیگه. فهمیدی چه خبره...
ولی هی. من تا آخر خوندمش. بسیار لذت بردم. بسیار تحت‌تأثیر این همه کار و زحمتی که کشیدی قرار گرفتم و دلم خواست خودم هم در انجامشون بهت کمک می‌کردم. ممنون.
      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.