یادداشت روشنا
3 روز پیش
3.8
7
«-ای عشق! ای عشق! سر آشتی با عقل نداری؟» کلاسیکها اینطورین که باید کلی براشون صبر کنی و آرومآروم پابهپاشون حرکت کنی تا در انتها احساساتی رو تجربه کنی که با هیچ کتاب دیگهای تجربه نمیکردی. مانون لسکو که در ابتدا یه عاشقانهی سطحی بود، در نهایت تبدیل به یکی از قشنگترینها شد. گرچه در طول کتاب بارها شوالیه رو سرزنش کردم و از دستش حرص خوردم، اما باید قبول کرد که اون با عشق و صبوریش زندگیای واقعی و بس والا به مانون بخشید. کاری که شاید با هیچ چیز دیگهای انجام نمیشد. یه بار دیگه الکلاسیکو، یه بار دیگه احساسات عجیب... ممنونم بچهها 💕
(0/1000)
3 روز پیش
0