یادداشت Mhmd fthy
1404/3/7
اصلا دوست نداشتم داستان تموم بشه . چه قلمی، چه محتوایی ، چه داستان پردازی بینظیری. در اغلب مواقع خودم رو وسط داستان و در میخانه مکزیکوسیتی تصور میکردم و با داستان ژان باتیست کلمانس همراه میشدم. کامو مفاهیم مد نظرش مثل رنج ، غربت ، شهوت ، زناء،عشق، وفاداری، خودخواهی و توجه به خدا ..... رو بهترین نحوی که میشد به نثر تبدیل کرده بود. سیر داستان به گونه ای بود که اون جمله معروف کامو از زبان ژان باتیست کلمانس " من در پاریس وکیل دعاوی بودم، ولی امروز قاضی تائب هستم " در پايان داستان به خوبی و جزء به جزء ، تشریح شده بود. این اثر فاخر و آثار دیگر این جادوگر قلم به شدت پیشنهاد میشه. امیدوارم بخونید و لذت ببرید. پاينده باشید .🌹
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.