یادداشت خانه ادبیات نوجوان
1404/1/29
در زندگی هر فردی سختیهایی وجود دارد؛ اما مهم کنار آمدن با سختیها و تبدیل کردن آنها را به پلی به سوی موفقیت است. آنهشرلی با این که مشکلات خیلی زیادی در زندگیاش وجود دارد اما سعی میکند زندگی خوب و شگفتانگیزی برای خود بسازد. در نگاه او آینده آنقدر زیباست که برای رسیدن هرچه زودتر به آن، با هر مشکلی کنار میآید و خود را با هر شرایطی سازگار میکند. او دختری یتیم اما شاد و پرانرژی است. او در سن کودکی توسط خواهر و برادری به نام ماریلا و متیو کاتبرت به سرپرستی گرفته میشود و در خانه آنها یعنی عمارت گرینگیبلز در روستای اونلی زندگی میکند. در گرینگیبلز اتفاقات کوچک و بزرگی میافتد که بسیار شیرین و سرگرم کننده هستند؛ داستانهایی که در عین سادگی، همتا ندارند. با دیدن جلد روی کتاب، حس خیلی خوبی به من دست داد. من با دیدن طرحش احساس کردم که داستان در جایی خیلی سرسبز، با گاو و گوسفند و گل و درختهای فراوان است و این شوقم را برای خواندن بیشتر کرد، چون من خیلی داستانها و حتی فیلمهایی را که در مزرعه و مکانهای سرسبز هستند دوست دارم. این کتاب، کتابی سرشار از توصیف بود؛ با این حال توصیفات فراوانش طوری نبود که ما را از خواندن خسته کند بلکه به گونهای بود که ما میتوانستیم در ذهنمان به خوبی یک مکان یا موقعیت را تصور کنیم و به آن در ذهنمان بال و پر بدهیم. علاوه بر اینها، نویسنده، طوری داستان را نوشته بود که من میتوانستم خود را در گرینگیبلز تصور کنم، خودم را به جای آنهشرلی بگذارم و با چشمان خود تمام وقایع را ببینم. نویسندهی مرور: زهرا سادات سنایی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.