یادداشت انسيه شاه مرادي
6 روز پیش
تقریبا یک ماه قبل ارتداد کتابی نخواندم، یعنی کتابی به دلم نمینشست چون "نخلونارنج" را خوانده بودم و کلید گشایش بازگشت به دنیای کتاب را در خواندن دوباره کتاب های آقای یامین پور دیدم... با آنکه دستم از یکی از مقدس مکان ها، نمایشگاه کتاب کوتاه بود اما بوی کتاب و تورق آن را من هم شنیدم و این را از نمایشگاه مجازی تهیه کردم✨️. [ ۱۷.۵ از ۲۰ ] کتابی لطیف و در عین حال شکوه انگیز... توصیفات هنرمندانه و ظریفِ آن تک تک رویدادها را برایت به تصویر میکشد، انگار شبه غزل است! روح معنویت، نوری خیره کننده را به عمقِ حالِ خواننده مینشاند... و آغوشی امن برای فرار از مفاهیم سطحی برای فرار از مفاهیم سطحی که آن را عشق مینامند که فقط اهانت به آستان مقدس عشق اند! پر از جملات و عباراتیست که آدمی را به مکث وادار میکند و برمیگردد تا بار دیگری بخواند و آنقدر میخواند تا نه فقط در عقل و ذهنش بلکه در قلب و جانش فرو رود... و تکرار... تکرار و مرور گفتوگوها، کلمات و مفاهیم، همه و همه این حس را به تو میدهد که خود را از مسافران همراه مسیر کتاب میدانی چون زیر لب میگویی: آری! من هم یادم هست که با چه لحنی این جمله را ادا کرد؛ تازه فکر کنم لباسش هم سبز بود! و ایدهی نابی که خواننده را مشتاق میکند و صفحات را میخکوب ورق میزند و میخواند؛ خارق العاده توانست دنیای ایرانی که زیر پای سگ های صهیونیست لگدمال میشود را شرح دهد حتی چندجایی از غمِ ایرانِ در کتاب وصف شده اشک ریختم و دلم را برایش کباب کردم... پیوستگیِ کتاب، نحوهی چینش فصل ها، زبان روان اول شخص هم از فضایل کتاب بود! نمایان کردن آرمان انقلاب و نیروی پشت نهضت به زبانی که هرچند لحظه یک بار برای تشبیه های قابل درکش سری به نشانهی تایید و تحسین تکان میدهی را هم نباید از قلم بیاندازم... از عشق میان که نه عشق درون و به علت شدت و عمق در بیرون تجلی یافتهی یونس و دریا هم نمیتوانم غافل شوم و آنقدر وصف عشق در کتاب واقعی و قابل لمس است که به خود اجازه نمیدهم راجبش زیاده عرضی داشته باشم... البته رد پای قلم آقای نادرابراهیمی هم دیده میشد که به دلم ننشست!! و برای همین یک ستاره کم کردم. ولی آنچه دربارهی "ارتداد" گفتم کم است؛ خودتان بخوانید که مزهاش لایق چشیدن است🫠.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.