یادداشت طاها ربانی
1402/5/28
4.0
2
من این کتاب را خواندهام، البته نمیدانم با کدام ترجمه. در گودریدز با ترجمهی محمدتقی فرامرزی وجود دارد، اما بهخوان آن را همراه بقیهی کتابهای من ایمپورت نکرده. سالها پیش خواندهامش. تصویری که از کتاب در ذهنم مانده سختکوشی فوقالعادهی قهرمان داستانه است. جک لندن نویسندهی طبقهی کارگر است. داستانهای کوتاهش خیلی بهتر این ویژگی را نشان میدهذ، اما نمیدانم چرا بیشتر به سپیددندان (که دوستش نداشتم) و آوای وحش (که خیلی خوب بود) شناخته میشود. خوبی او این است که داستانهاش ناامیدانه نیست، بلکه دربارهی تلاش فوقالعاده است (هرچند قهرمان این رمان در آخر خودش را در دریا غرق میکند. اما حتی خودکشی او هم پرتلاش است: میبیند که بازوهایش بیاراده او را از غرقشدن نجات میدهند، برای همین تا جایی که بتواند خودش را در عمق آب پایین میبرد تا کاری ازدست خودش برنیاید.) شاید این به این خاطر باشد که او آمریکایی است و در آن دوران در آمریکا با تلاش میشد بر محرومیتها فائق آمد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.