یادداشت آرتمیس نازی
1404/6/17
در دل جامعهی اشرافی روسیه، زنی به نام آنا کارنینا با عشقی ممنوعه روبهرو میشود؛ عشقی که آرامآرام بنیان زندگیاش را متزلزل میسازد. آنا، همسر یک مقام بلندپایه، با افسر جوانی به نام ورونسکی آشنا میشود و در کشاکش میان وظیفه و اشتیاق، قدم به مسیری میگذارد که سرانجامی تلخ دارد. در کنار او، لوین—مردی اندیشمند و دور از هیاهوی شهر—با دغدغههایی فلسفی و انسانی، در جستوجوی معنا و آرامش است. روایت او، نقطهی مقابل زندگی پرآشوب آناست و بازتابی از سادگی، صداقت و درونگرایی. داریا، همسر برادر آنا، زنی است که با خیانت همسرش روبهرو شده اما با صبوری و مهر، تلاش میکند خانوادهاش را حفظ کند. او نمادی از ایستادگی در برابر فروپاشی است. *آنا کارنینا* تنها داستان یک زن نیست؛ روایتی است از عشق، اخلاق، قضاوت اجتماعی و نبرد درونی انسانها. تولستوی با نگاهی ژرف، تصویری از زندگی ترسیم میکند که در آن هیچکس کاملاً معصوم یا کاملاً گناهکار نیست—تنها انسانهاییاند با دلهایی پر از تردید، آرزو و درد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.