یادداشت محمدامین علی‌نژاد

        «وسایل تولید، همواره بیشتر از چیزی که برایش تولید شده‌اند، به ما می‌آموزند»
اغلب تصور بر این است که تکنولوژی و پیشرفت، مقدم بر تحول زیست انسانی‌ست؛ موتوربخار جیمزوات، آغازگر انقلاب صنعتی و نقطه‌ی عطفِ جهانِ نو معرفی می‌شود.
اما به‌نظر، عدم توجه به شرایط اقتضای تکنولوژی در تاریخ و رای به تقدم تکنولوژی، نوعی نظر بی‌بنیان و عقیم را پرورش می‌دهند.
اقتضا و گرهی در تاریخ، ابداع و اختراع را ممکن کرده و آن بداعت، علاوه بر روحِ تاریخی، نقطه‌ی مرجعِ ماتریال نیز می‌طلبد.
«کار» و تقسیم آن در جهان ماقبل صنعتی، باستان و پیشاباستان نقطه‌ی ارجاعِ پیشرفت بوده‌ است.
ماشین بخار و دستگاه نخ‌ریسی تا موتور تفاضلی ببج، همه ملهم از تقسیم‌کارِ پیشینِ خود بوده‌اند. 
چرخدنده، کار «دست» را انجام می‌داده و موتور تفاضلی کار «ذهن» را.
اینکه «هوش» و سیم‌پیچی مغز انسانی را نقطه‌ی مرجع هوش مصنوعی بیانگاریم که کارِ آن را انجام می‌دهد، گزاف که چه عرض شود، کفَن(لفافه‌ای) بیش نیست که درحال پوشش بی‌امان و بی‌اهمیت کردن کار انسانی‌ست.
 تقسیم‌کار و حرکات دست و بدن+هوشِ انسان کارگر، برای مثال در رانندگی و هدایتِ دستگاه، پیشبرنده‌ی تکنولوژی و در نقطه‌ی کنونی هوش مصنوعی‌ست.
آنچه در برداشت‌های «تکنیه» و پا درهوا، به‌گونه‌ای که هوش مصنوعی را آمده از جهانِ اهریمنی می‌دانند، از همه بیشتر درحالِ سرکوب و انسانیت‌زدایی از تکنولوژی هستند.
همیشه‌ی تاریخ، نیروی انسانیِ فعال اما نامرعی(۱) شده پشتِ دستگاه و در جهان جدید، ابر ماشین، درحال پیش‌برد این صنعت و تضمین سودِ اقلیت بوده‌ست.
در کلامی خلاصه، پیشرفت‌هایی چون هوش مصنوعی و تکنولوژی‌های پیش‌رونده که مدعی حذف و جایگزینی «کار» انسانی هستند، نه جایگزین‌کننده، بلکه نامرعی و سرکوب‌گر هستند، چون:«دستگاه بدون انسان ممکن نیست».
درکل کتابی بسیار جذاب و تحسین‌شده درباره‌ی مطالعات اجتماعی هوش مصنوعی‌ست که تاحد زیادی از پس ادعای عنوان خود بر‌آمده‌ست.

پ.ن: 
نامرعی: نادیده گرفته شده
نامرئی:ناپیدا
      
262

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.