یادداشت ریحانـہ

        جای خالی سلوچی که با حضور مرگان پر شد. 
کتابی که نامش باید "جای پر مرگان" می‌بود،مرگانی که در لحظه لحظه ی کتاب حضور داشت، حضوری پررنگ.
 او بود که زندگیی که سلوچ باید می‌گرداند را،می‌گرداند.
لحظاتی از کتاب به قدری دردناک بود که ناخودآگاه اشک از چشمانت جاری می‌شد، لحظاتی که جایگاه زنان را در آن دوره به تصویر می‌کشید؛ ازدواج زوری دختران کم سن سرزمینم با مردانی هم سن و سال پدرشان، دخترانی که تنها نام ازدواج را بلد بودند نه بیشتر.

روند داستانی به گونه‌ایست که حضورت را در آن دوره حس میکنی، سختی هایشان، دلخوشی‌هایشان،دغدغه‌هایشان و.... همه و همه به قدری با جزئیات بیان شده که کم و کسری ندارد. 
متن روایی کتاب سنگین است اما بعد از کمی عادی می‌شود اما همچنان باید کنار دستت لغت نامه دهخدا باشد، چون کلماتی که از بین گفتارمان رفته زیاد در آن بکار می‌رود.


شروع: ١۴٠۴.۵.۶
پایان: ١۴٠۴.۵.١٢
      
10

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.