یادداشت ملیکا🌱

ملیکا🌱

ملیکا🌱

1403/12/17

        بسم‌الله.

این کتاب برای من خواندنی بود زیرا:
۱) حاوی سخنرانی‌های یک شخصیت موردعلاقه‌ام (دکتر بهشتی) راجع به دیگر شخصیت موردعلاقه‌ام (دکتر شریعتی) است.
۲) به بحث و جدل‌های زمان انقلاب و کمی قبل و بعدش که هنوز مسئولین ما خیلی دچار سیاست‌زدگی نشدند و پاکی انقلابی در آن‌ها نابود نشده علاقه‌مندم.
فلذا اگر به این دو مورد علاقه‌مند نیستید شاید کتاب برای‌تان خیلی خواندنی نباشد اما من باز هم این کتاب را توصیه می‌کنم به این دلیل که شهید عزیز ما دکتر بهشتی در این کتاب به ما اصول برخورد و مواجهه با مخالفان را می‌آموزد.
بخشی از این کتاب حاوی نظریات کلی بهشتی درمورد شریعتی و بخشی حاوی جوابیه بهشتی به انتقادات مرحوم مصباح از شریعتی است.
جدای از اینکه واضحا همه عقاید شریعتی مورد تایید نیست و خود بهشتی هم در این کتاب مواردی را ذکر می‌کند -اما در عین حال هم می‌گوید که من بعضی موارد را شخصا در زمان حیاتش به او تذکر دادم و برخلاف گفته‌های برخی، او را لجباز و یک‌دنده نیافتم و اتفاقا از انتقادات و تصحیح مطالبش استقبال کرد-، بخشی هم به انتقاد از نحوه مواجهه مصباح با شریعتی می‌گذرد.

بهشتی می‌گوید:<< از وقتی که فهمیدم این شیوه‌های جنجالی جدالی طلبگی به‌جای این‌که هادی باشد مضل است به توفیق الهی رها کردم. چون بنده از بحاث‌ترین و فریادکش‌ترین طلاب قم بودم. در مدرسه فیضیه، در بحث کفایه، وقتی با آقای آقاموسی شبیری با رفقا جلوی کتاب‌خانه می‌نشستیم و بحث می‌کردیم، فریاد بنده در تمام مدرسه می‌پیچید. حماقت! حماقت! که چی؟ ما می‌خواهیم حرف هم‌دیگر را بفهمیم پس چرا داد سر هم بزنیم؟ توفیق الهی در یک مرحله شامل حال من شد که بتوانم [این شیوه را رها کنم.] ما باید آرام حرفمان را بزنیم؛ به حرف هم‌دیگر گوش بدهیم. نه این‌که هنوز حرف من تمام نشده بگوییم حرفت را فهمیدم، جوابت را گوش کن! یا اگر کسی حرف زد او را ملامت کنیم که چرا حرف می‌زنی؛ تو هم جزو آدم‌ها بودی که حرف می‌زنی؟! هرکسی حق دارد حرف بزند، هر انسانی. آقایان! بنا را بر این بگذاریم که به سخن یک‌دیگر، به اندیشه یک‌دیگر، به عقیده یک‌دیگر احترام بگذاریم.>>
این صحبت بالا را ما باید نصب‌العین خویش قرار دهیم به‌خصوص در این وانفسا و چندقطبی‌ها و تفرقه‌ای که بین اقشار مختلف جامعه ایجاد شده.

نکته‌ای که بهشتی می‌گوید و برای شخص من جالب و آموزنده بود و در نام کتاب هم هویداست، این است که ما معمولا اگر عقاید یک نفر در طول زمان فرق کند، مثلا نظر الآنش با نظر سی سال پیشش متفاوت باشد او را حزب باد و ناپایدار و از این قبیل، می‌دانیم. اما بهشتی اتفاقا این نکته را نتیجه تفکر فعال و پویا می‌داند و دکتر شریعتی را جست‌وجوگری در مسیر "شدن"، به این معنا که افکار او در حال پخته‌شدن است و به همین دلیل نظرات اواخر عمرش بعضا شاید با نظرات قبلی‌اش متفاوت باشد.

در پایان می‌توان نظر کلی بهشتی راجع به شریعتی را در این بند کتاب، خلاصه و مفید یافت: "مدام از ما می‌پرسیدند درباره دکتر چه نظری داری؟... من هم معمولا با صراحت بیان می‌کردم که دکتر یک قریحه سرشار سازنده و آموزنده است؛ خطا، اشتباه و لغزش در کار او هست _و نمی‌تواند نباشد. اما هیچ‌کس حق ندارد به‌خاطر این اشتباه‌ها و لغزش‌ها، ارزش‌های عالی و سازنده او را نادیده بگیرد_ چه رسد به این‌که به او حمله کند."

"به یاد شهدای راه حق و فضیلت، به یاد اندیشه پرتوان زمان‌مان، برادر شهیدمان، دکتر شریعتی، با هم یک سوره حمد می‌خوانیم..."
      
107

16

(0/1000)

نظرات

👏👏

1