یادداشت راضیه بابایی

        برای تنوع فایل صوتی یک کتاب ژانری رو گوش دادم حدود ۱۳، ۱۴ ساعت.  خوانش خوب و  تصویر فضای وهم آلود یک  شهر کوچک در استرالیا (کیه‌وارا)باعث شد از این تصمیم پشیمان نشوم.

مهمترین اصل برای یک نویسنده ژانر معمایی _جنایی ایجاد کشش و جذابیت یا همان تعلیق داستانی است. یعنی کاری کند که خواننده نتواند داستان را رها کند. شروع پر قدرت کتاب و بعد نشانه های که در مسیر کاشته بود خیلی زود کاری کرد که هر لحظه منتظر فرصتی بودم که داستان را گوش کنم تا بفهمم قاتل کیست.
یک شهر گرفتار خشکسالی خیلی هنرمندانه و با جزییات تصویری نمایش داده شده بود. داستان فلش بک های زیادی داشت زیرا  درگیر داستان دو قتل بودیم یکی در گذشته و دیگری در زمان حال.
البته نحوه روایت به گونه‌ای بود که این حجم از شکستن خط زمان خواننده را گیج نمی کرد.

بزرگترین ایراد داستان کش دار بودن آن بود. وگرنه بقیه موارد درست و به‌جا در جای خود نشسته بودند. به نظر من می‌شد ۵۰ صفحه از داستان را کم کرد بدون اینکه خللی به متن وارد آید.

نکته دیگر که اصلا نپسندیدم طبق معمول کتابهای غربی چپاندن دو شخصیت همجنس‌باز در داستان بود که خیلی واضح در صوت کتاب از عنوان همجنس‌باز استفاده شده بود و حتی دیدگاه نویسنده مبنی بر به رسمیت شناختن این گروه رنگین کمانی به خورد خواننده داده شده بود.
همچنین ماجرای تجاوز به محارم نیز تا حدودی باز شده بود ولی به  حال به هم زنی همجنس‌بازی  نبود.
کاش لا اقل در مواردی اینچنینی  که موارد ممیزی نقشی در داستان اصلی ندارند، ارشاد کاری کند که کلمه خاص ارتباط دو هم جنس اینقدر بی پرده در داستان تکرار نشود..
من طرفدار سانسور بی مورد نیستم ولی در جایی که  برای ما نقشه کشیده‌اند یک امر نادرست عادی جلوه کند باید حواسمان به اجتماع و خوانندگان‌مان باشد.نگذاریم نام این عمل بیشرمانه و گناه‌آلود آورده و از آن دفاع شود. 
      
67

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.