یادداشت رها

رها

1400/12/2

از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم
        موراکامی رو دوست دارم، چون شبیه هیچ نویسنده ی دیگه ای نیست. شیوه ی نوشتنش، سبک زندگی کردنش و حتی طرز نگاهش به مشکلات و گذر زندگی، منحصر به فرد خودشه. این کتاب فرصت خوبی بود تا بهتر و بیشتر با این نویسنده ی دوست داشتنی آشنا بشم.
^^
---
گاهی اوقات بهترین راه برای فرار از این دنیای دلگیر و ملال انگیزی که گرفتارش شدیم، اینه که به انجام دادن کارهای لذت بخشی پناه ببریم که حالمون رو بهتر میکنن و روحیه مون رو بالاتر می برن. از اون دسته کارهایی که وقتی سرگرمشون میشی، دیگه حواست، نه به گذر زمان هست، نه به غصه ها و نگرانی هات، نه به بلاتکلیفی هات و نه حتی به گذشتن روزهای تکراری و ملال آوری که تبدیل شدن به جزئی تفکیک ناپذیر از وجودمون. این سرگرمی ها می تونن هر چیزی باشن... از کتاب خوندن و باغبونی و نقاشی کشیدن گوشه ی جزوه های دانشگاه گرفته^^ تا نوشتن یه شعر یا داستان کوتاه یا حتی دویدن و دوچرخه سواری و ورزش کردن و خلاصه هر چیزی که انجام دادنش، حالمون رو بهتر و عبورِ این روزهای طولانی رو، کوتاه تر و دلنشین تر می کنه.

یادمون باشه که فرق بزرگی هست بین زندگی کردن و فقط زنده بودن. اینکه "لذت" بردن، در کنار "رنج" کشیدن نقش بزرگی، در به تصویر کشیدن ما به عنوان انسانی بازی میکنه که "زندگی کردن" رو فقط به "زنده بودن" ترجیح داده.

طبیعتا" آدمی که واسه شرکت در مسابقه ی ماراتن، برای یک سال روزی چندین ساعت می دوه و به خودش این همه سختی میده، لزوما این کار رو فقط برای برنده شدن انجام نمی ده، انجامش میده چون از این کار لذت می بره و لذتی که از این "رنج "حاصل میشه درست همون چیزیه که می تونه خلاءِ درونمون رو پر کنه.

پس اگر از انجام کاری، که از نظر بعضی ها مثل ریختن آب داخل ظرفی سوراخ دار هست، لذت می برید، انجامش بدین، چون چیزی که اون وسط مهمه احساس شماست نه نظر و عقاید دیگران^^

تاریخ خوانش : 2019/06/04
      
2

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.