یادداشت مانی فارسی
1403/7/1
پائولو دست ما رو میذاره تو دست ورونیکایی که یه هفته دیگه فرصت زندگی گیرش میاد بعد از خودکشی ناموفقی که داشته، یه هفته که میریم کنار دیوونهها، یا شایدم عاقلها. میشنویم از زندگیهاشون و میبینیم ورونیکایی رو که قراره چجور با مرگ رو در رو شه. داستان در کل روان هست و فراز نشیب چندان زیادی نداره و تا حد زیادی هم قابل پیشبینیه. اما در عوض پر از حرف هست و پای جملاتی ازش میشه ساعتها نشست و فکر کرد! در کل یاد نقلقولی از نیچه افتادم که میگه: «آنان که نوای موسیقی را نمیشنیدند، آنان که میرقصیدند را دیوانه میپنداشتند.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.