یادداشت طاها ربانی

مصائب من در حباب استارتاپ
        کتاب درباره‌ی پشت‌صحنه‌ی اداره‌ی یک استارتاپ آمریکایی به نام هاب‌اسپات است و اینکه در پشت این ظاهر شاد و سرخوشی که معمول فضاهای استارتاپی است چه واقعیتی نهفته است.
من بیش از همه توجهم به شیوه‌ی سودآورشدن استارتاپ‌ها جلب می‌شد. فکر می‌کردم بعد از این‌همه بندبازی و شلنگ‌تخته‌انداختن مدیران شرکت -که در کتاب حسابی بهش پرداخته می‌شه-، وقتی سهام استارتاپ به بازار بورس عرضه می‌شه، سهام‌داران اصلی سهم‌شان را می‌فروشند و فلنگ را می‌بندند. اما گویا زندگی روی بند آن‌قدر استرس ندارد (یا آن آدم‌هایی که روی بند زندگی می‌کنند از جنس ما صاحبان اخلاق کارمندی نیستند) و سهام‌داران اصلی حتی بعد از عرضه‌ی اولیه همچنان به نمایش‌های خودشان برای سرپا-نگه‌داشتن شرکت ادامه می‌دهند. شرکت هاب‌اسپات، حتی بعد از اینکه این کتاب نحوه‌ی اداره‌ی عجیب‌وغریبش را با انتشارش در سال ۲۰۱۶ برملا می‌کنه، به رشد قیمتش ادامه می‌ده و از حدود یک‌میلیارد در هنگام عرضه‌ی اولیه به حدود ده‌میلیارد در سال‌های اخیرتر می‌رسه. 
یعنی مهم اینه که چطور ظاهر را همیشه و درهمه‌حال حفظ کنی. اینکه در واقعیت چه اتفاقی می‌افته و شرکت سودآور نباشه مهم نیست.
***
از وقتی در اسنپ کار می‌کنم، به شیوه‌ی قدیمی امتیازدهی‌ام فکر می‌کنم که چه سختگیرانه امتیاز پنج می‌دادم. الان دیگه دل سختگیری ندارم.
اما ترجمه واقعاً روان و خوانا و «فارسی» بود و امتیاز پنج برای ترجمه حقش است.
متن هم روان و جاذب است و از پشت‌پرده‌ی استارتاپ‌ها و واقعیت مخفی در پس خل‌مشنگی ظاهری آن‌ها اطلاعات خوبی ارائه می‌کند.
      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.