یادداشت
1402/8/26
4.3
65
داستان خمره از جایی شروع می شود که شاید برای کسی که در سال 1402 دارد کتاب را میخواند مساله پیش پا افتاده ای باشد. شکستن خمره ی مدرسه ی یک روستا. اما آقای مرادی کرمانی دست خواننده را با کلمات ساده ی خودش میگیرد و توی روستا میچرخاند طوری که خواننده هم نگران خمره میشود نگران ترک های از سرما و گرمای خمره و با مردم روستا دم خور میشود. خمره داستانی است که نویسنده به شیرینی برای ما روایتش میکند و در همه کشمکش ها پاک دلی مردم روستا را نشان میدهد. خمره داستانی ست که اگر دست یک نویسنده رئال نویس میدادی می توانست داستانی تلخ و تاریک باشد. اما آقای مرادی کرمانی به سادگی یک روستایی داستان را شیرین و روشن روایت میکند. #خمره #حلقه_کتابخوانی_مبنا #با_کتاب_قد_بکش #حلقه_کتاب_مبنا #کتاب_امسال
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.