یادداشت Hannaneh Sadat Khatamian

        کتاب را یکشنبه عصر شروع کردم و بامداد سه شنبه تمام شد.
از همان اول قلم جذاب آقای نویسنده کار خودش را کرد و من تماماً مجذوب داستان شدم، دوستان همراه از اینکه نویسنده سبک نگارش خودش را داشت موافق نبودند و باعث اذیتشان شده بود. من هم موافق نیستم ولی چندان باعث آزارم نشد...
هنوز هم به پیونگ یانگ فکر می‌کنم، به مردمش و این حجم از فرمان پذیریشان...لحظه ای که آقای ری در فرودگاه داد کشید در برابر مافوقش، احساس کردم بالاخره انسانی عادی از مردمان کره شمالی پیدا شده. 
اینکه توانست و خواست عصبانی شود  قلبم را آرام کرد...
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.