یادداشت
1403/8/26
بعضی کتابها را باید یک شبه خواند. باید محو زندگی شخصیتها شد و از داستان زندگی فاصله گرفت. این کتاب، چون نقصی در سیر داستانی و شخصیتها و... ندارد، به راحتی پرتابمان میکند به آن روزها. خودمان را جای فرهان و فرزانه میگذاریم و یادمان میرود که چقدر اعصابمان از دست آدمها بههم ریخته است. زاویه دید فرهاد حسنزاده در هر کدام از کتابهایش نسبت به جنگ متفاوت است. در این کتابش هم دست روی داستان تازهای گذاشته و تصویر جدیدی از نوجوانهای جنوبی در ذهنمان میسازد؛ اینبار تصویری همراه با صدای سازدهنی آرام و غمدار.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.