یادداشت
1400/10/28
زیاد دربارۀ رسمالخط نوشتهاند، شاید ندانید، ولی بیش از صد سال است که نوشته دربارۀ آن وجود دارد، اما دربارۀ شکستهنویسی خیر. تا کجا مجازیم در نوشتهها از واژههای شکسته استفاده کنیم؟ به چه صورت باید گفتارهای غیررسمی را در متنهای رسمی بیاوریم؟ چیزی که در چندین سال اخیر رخ داده این است که سلیقه در این امر خیلی هم کم دخیل نبوده. چیزی که صلحجو بر آن انگشت مینهد اینست که اولاً ما علاوهبر حافظۀ شنیداری حافظۀ بصری (تصویری) هم داریم، ثانیاً شکستهنویسی اصولی دارد، برجستهترینِ این اصول رعایت ساخت کلمات است، بنابراین نمیتوان بیقاعده و بدون هیچ نظمی گفتارهای عامیانه را بهصورت شکسته در متون رسمی آورد. نکتۀ مهم دیگر در شکستهنویسی «نگاه اول» است. خواننده باید بتواند در نگاه اول واژه را بازشناسی کند، اگر واژهای را بهصورت شکسته به کار ببرید و خواننده در فهمیدنِ آن درنگ کند نشان از ناکارآمدیِ شکستهنویسی مورد نظر دارد. نکتۀ جالب دیگر، که شکستهنویسی را در زبان فارسی برجسته میکند، اینست که برخلاف زبانی مانند انگلیسی و ترکی (طبق اطلاع صلحجو) شکستهنویسی چندان کاربرد ندارد. اگر هم کلماتی را شکسته بخوانند تنها در گفتار است و در نوشتارشان اثری ندارد. (مانند this را که همان مینویسند و «دیش» هم میخوانند. شکستهها در انگلیسی انگشتشمارند، مانند gonna، I've، ain't) چند راهکار 1. چطور گفتوگویی را شکسته بنویسیم؟ آن را همانگونه که تلفظ میکنید بنویسید و سپس کلمات آن را از شکسته به ناشکسته تبدیل کنید. مانند این جمله: وختی گف نباس بهش زیادی تارف بکنی ینی همین، که میشود: وقتی گفت نبایست بهاش زیادی تعارف کنی یعنی همین. 2. چه واژههایی را باید شکست؟ گروه فعلها قاعدهپذیرتر از گروه اسمی است. برخی از فعلها در حالت گفتاری و نوشتاری یکساناند و تفاوتی نمیکنند، مانند آوردم، آوردی، آورد؛ اما دستهای از فعلها هستند که وقتی به حالت گفتاری در میآیند یک یا دو هجایشان میفتد، مانند صورت مضارع افعال پیش: میآرم، میآری، میآره. نمونۀ دیگر، صلحجو پیشنهاد میدهد بین «بفرمایید و بفرمایین» که تفاوت سبکی چندان مهمی ندارند بهصورت رسمی نوشته شوند. 3. ضمیرها و حروف اضافه چطور؟ ضمیرهای من، تو، او و ...، مخصوصاً زمانی که به «به» ختم میشوند بهصورت بهات، بهاش، بهام نوشته میشوند 4. مسألۀ جالب «است». تهرانیها است را به «ه» تبدیل میکنند. هوا سرد است را هوا سرده میگویند، اما اصفهانیها و قزوینیها (برای مثال) است را در لهجهشان به کار میبرند: هوا سردِست، هوا سردَست. پس «است» هم صورت رسمیاش باید بماند. 5. را، هم، از. اینها در مواردی که در حالت گفتاری بهصورت متفاوت به کار میبریم چندان تفاوتی با حالت نوشتاری و کم و زیاد شدن هجاها ندارد، پس تغییرشان نمیدهیم. فایدۀ جالب وحدت در شکستهنویسی مسأله وحدت بر سر شکستهنویسی در مخالفان و موافقان آن نیست بلکه در شکستهنویسانی است که بیقاعده و هر یک به شیوۀ خود شکسته مینویسد. فایدۀ وحدت در شکستهنویسی اینست که زبان از تشتت میرهد. کاری که در زبان انگلیسی شده درخور توجه است، واژههای شکستهشان در فرهنگهای لغت انگلیسی ضبط شده. اگر این کار در فرهنگهای فارسی شود طبیعتاً بخشی از این مشکلها حل خواهد شد. صلحجو به موارد جالب دیگری اشاره میکند. مثلاً او از شکستهنویسی برای کودکان و شکستهنویسی در چت میگوید. در چتها وقتی به جای پنجره از panjre یا 5jre استفاده میشود بهدلیل اینکه دو برساختِ اخیر در حافظۀ بصری ما نیست مشکلی به هم نمیزند، اما اگر پنجره را پنجره بنویسید افراط در شکستهنویسی و ناروا است. جمعبندی حرفِ صلحجو در شکستهنویسی اینست که در زبان فارسی تنها کلماتی که در گفتار کاهش هجایی پیدا میکنند باید شکسته شوند. در آخر کتاب او نمونههایی از شکستهنویسی در آثار نویسندگان معاصر، از آلاحمد و هدایت تا لیلی گلستان و مهدی سحابی، آورده تا بهخوبی کاربردِ آن را نشان دهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.