یادداشت سپهر ناصری
1403/12/29
«کسی که باور دارد همه چیز را میداند هیچ چیز یاد نمیگیرد» میان قشر کتابخوان همیشه مقاومتی در مقابل کتب تازه و همهگیر وجود دارد که گاهی باعث از دست دادن دنیایی نو، مفید و حائز توجه میشود. کتاب هنر ظریف بیخیالی (هنر رندانهی به هیچ گرفتن) به گناه عنوانش، نادیده گرفته شده. نویسنده با دغدغههای روزمره انسان رنجور امروز شروع میکند و بیادعای غول چرا جادو بودن، مسائلی را پیش میکشد که نیاز است امروزه مورد توجه باشند، هنر بیخیالی در برابر مسائلی که میشود ساده از کنارشان گذشت و فراموش کرد، مثل اشتباه رانندگی فردی که از کنارمان با بیاحتیاطی میگذرد، برخورد بیادبانهی فردی ناشناس در خیابان، ناراحتی از حرف شخصی کم اهمیت و بسیاری موارد دیگر که عامل رنج بیهوده هر روز ما هستند، در همین حال از چیزهایی غافل میشویم و از لذت وجودشان محروم میمانیم که شاید فردا از دست بروند و ما را در حسرت غرق کنند. هر بخش از کتاب موضوع تازهای را پیش میکشد و برخلاف عادت مألوف نویسندگان امروزه که صدها صفحه در باب یک ایده ساده دلیل و مدرک و داستان میآورند، هربار مسئلهای جدید را مطرح میکند، یکی از جذابترین مباحث کتاب موضوع احساسات و منییت است. احساسات همواره با نادرستی همراه بوده و هست. ما، انسانها، در برخورد با تجربههای گوناگون سعی میکنیم حال را با تجربیات گذشته تطبیق دهیم و این سعی بر تکرار گذشته فرصتهای بسیاری را از ما دور میکند. رویدادهای کاملا متفاوت در ذهن ما به گونهای ثابت تعبیر میشوند، رفتاری خصمانه را دوستی و رفاقت تعبیر میکنیم و حمایت دوستان را به مسخره کردن میبینیم. پس هرآنچه احساس میکنیم مطلقا درست نیست و بسیاری از برداشتهای انسان از رفتار یا پاسخ دیگران و طبیعت میتواند همراه با نادرستی باشد. احساس خاص و استثنائی بودن یکی احساسات نادرست و همهگیر جامعه امروز است. با خود فکر میکنیم یگانهترین موجود جهان هستیم و دست به هر کاری بزنیم بیشک موفقتر از هرکسی خواهیم بود! اما دست به عمل نمیزنیم چرا که اگر خدایی ناکرده اشتباهی مرتکب شویم، عالم متوجه این فاجعه بزرگ خواهند شد و دیگر ما را به چشم شکست ناپذیری بیهمتا نمیبینند، ابرویمان میرود، دیگر نمیتوانیم آن کار را انجام دهیم، خود را از اشتباه کردن منع میکنیم و فرصت خلق مهارت را از خود میگیریم. گریز از رنج ما را تبدیل به انسانهایی کرده که دائما در فکر و خیال روزهای خود را میگذرانیم و گرفتاری و نبود فرصت را عامل عدم شروع فعالیت دلخواهمان میدانیم. این نکته فراموش شده که مهارت با تمرین به دست میآید و تمرین، گاه گاه توأم با شکست است، با گذر زمان شکستها کمتر و تجربیات بیشتر میشوند و مهارت حقیقی پدیدار میشود. برای شروع میتوان به این موضوع توجه کرد که هرکسی در حال نبرد با مسائل زندگی خویش است، دیگری و زندگیاش برای هیچکس مهمتر از زندگی خود نیست. این کتاب فرمولی برای رهایی از رنج زندگی ارائه نمیدهد بلکه مواردی را متذکر میشود که در کتابهای مختلف بیان شده، قطعا انقلابی جهان شمول در تاریخ روانشناسی رخ نداده اما بیشک این جمع آوری و بیان اطلاعات به زبانی شیوا و روان قابل توجه است. این روایت همراه با داستانهایی است کمتر شنیده شده و قابل توجه، مانند سربازِ خستگی ناپذیر ژاپنی که تا سالها پس از آخرین دستور، پایدار ایستادگی کرد و شک در دل راه نداد (خوب یا بد بودن تصمیم سرباز مورد بحث نیست). چه بسیار مسائلی که سالهاست ما را عذاب میدهند، اما دلایل ذهنیمان توان گذشتن را از ما گرفته. در حالی که میتوانیم خود را برهانیم میل به سکون و ثبات اجازه حرکت به ما نمیدهد و دنیایی از استدلالهای منطقی و غیر منطقی ردیف شده، جلوی بر هم زدن آرامش - این باتلاق - را میگیرد. سکون برای زندگی لذت بخش، آرام و دلپذیر واجب است اما اگر راکد بودن، از حد به در شود و شکل افراط بگیرد مثل هر چیز خوب دیگری دچار فساد و تباهی میشود. سپهر ناصری
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.