یادداشت پیمان قیصری

        وقتی سیاوش از ایران به توران میره، ابتدا با دختر پیران، جریره، یکی از سرداران تورانی ازدواج می‌کنه و حاصل این ازدواج پسری هست به اسم فرود. بعد از جریره سیاوش با دختر افراسیاب، فرنگیس ازدواج می‌کنه که حاصل اون کیخسرو میشه. در لشکرکشی ایران به کین‌خواهی خون سیاوش، توس سردار ایران بر خلاف دستور کیخسرو از مسیری میره که محل زندگی فرود و جریره هست و همین باعث اتفاقاتی میشه که شرحش در شاهنامه اومده و این کتاب با دید خودش به اون پرداخته. مثل جلدهای قبلی جالب و مناسب برای همه‌ی سنین هست با اینکه هدف سنی نوجوانانه.


سیاوش پیش از سیاوشگرد، گنگ دژ را برای فرمانروایی خود برگزیده بود. دورادور دژ دیواری کشیده بود از سنگ و مرمر و گچ، دیواری بلند که دشمن با هیچ جنگ افزاری نمی‌توانست به آن دست یابد، ولی سیاوش با آن همه شکوه، در اندوه بود.
پیران از او پرسیده بود از چیست که تو را چنین پر اندیشه می بینم؟
و سیاوش گفته بود دلم گواهی می‌دهد که فرجام این نیکبختی جز شوربختی نخواهد بود.
پیران خندیده بود. پندارهای بیهوده از سر بیرون کن. از چه بیمناکی که اکنون پیوند تو با افراسیاب، نزدیک‌تر شده است و خود فرمانروای بخش گسترده ای از توران زمینی. پس دل آسوده دار که من نیز هرگز نخواهم گذاشت به تو کوچکترین گزندی رسد.
- تو از خرد می‌گویی و من از دل؛ و سخن دل همیشه راست تر است. پس باش تا روز شوربختی فرا رسد.


      
16

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.