یادداشت ناصر حافظی مطلق

جهان چگونه مدرن شد؟: داستان یک "پیچ"، یک کاتب، یک کتاب
        جهان چگونه مدرن شد؟ 
 
1)  
"پیچش: جهان چگونه مدرن شد؟" (The Swerve: How the World Became Modern) کتابی است نوشتۀ پژوهشگر آمریکایی حوزه تاریخ ادبیات، "استیون گرین‌بلت" (Stephen Greenblatt)، و شرحی است زیبا و فاخر و ادبی در مورد جستجوی ادیبانه "پوجّو براچّولینی" (Poggio Bracciolini) در سال 1417 میلادی در یافتن منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" ( De Rerum Natura:Of the Nature of Things) نوشتۀ ادیب رومی، "تیتوس لوکرتیوس کاروس" (Titus Lucretius Carus)، در سدۀ اول پیش از میلاد مسیح. "پوجو" یک اومانیست رنسانسی و منشی سابق پاپ جان بیست‌وسوم (Antipope John XXIII) بود که پس از خلع پاپ از منصبش، در طی سفری ادیبانه به نسخه لاتین این کتاب دست‌یافت. این کتاب با عنوان "جهان چگونه مدرن شد؟" در سال ۱۳۹۷ توسط "مهدی نصراله‌زاده" ترجمه‌شده و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خود منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" نیز با عنوان "دربارۀ طبیعت" در سال ۱۳۹۰ توسط "میرجلال‌الدین کزازی" به فارسی برگردانده شده و در انتشارات "معین" منتشر گردیده است.  
 
2) 
"اپیکور" (Epicurus)، فیلسوف یونانی سدۀ چهارم پیش از میلاد، مدافع تجربه‌گرایی و پیرو اتمیسم "دموکریتوس" (Democritus) بود. فلسفه او بر اساس اعتقاد به وجود اجزای بنیادین مادی به نام اتم شکل‌گرفته بود که فناناپذیرند و هرچه در جهان هست از "پیچش" و حرکت اتم‌ها ساخته می‌شود. او معتقد بود هر موجودی پس از مرگ دوباره به اتم‌ها بازگردانده می‌شود و چیزی خارج از این چرخه وجود ندارد. بر همین اساس "اپیکور" در این جهان کاملاً مادی تلاش برای رهایی از درد و یافتن لذت را تجویز می‌کرد. این فلسفه ماهیتاً در تضاد با ایده‌گرایی فلسفه "افلاطون" (Plato) و "ارسطو" (Aristotle) بود و نوعی طبیعت‌گرایی مادی را تجویز می‌کرد. فیلسوفان اپیکوریِ بعد به‌ویژه در امپراتوری روم شرح و تفسیرهای بسیاری بر آراء "اپیکور" و پیروانش نوشتند که شوربختانه بسیاری از آن‌ها ازدست‌رفته است. یکی از این موارد منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" است که به زبانی فاخر و شعرگونه اخلاق و فیزیک وصف‌شده در فلسفه "اپیکور" را شرح می‌دهد.  
 
3) 
کشیشان مسیحی به زعامت کلیسا آثار پیشامسیحی ناهم‌سو با اعتقادات خود را کفرآمیز می‌دانستند و دست به نابودی بسیاری از آن‌ها زدند. برخی از این آثار نیز به‌مرورزمان به فراموشی سپرده شدند. اما "پوجو" در ابتدای سدۀ پانزدهم میلادی خبر نداشت که در میان کتاب‌های عتیقه‌ای که در صومعه‌ای واقع در آلمان امروزی یافته، کتابی هست که نقشی اساسی در رنسانس (نوزایی) اروپا ایفا خواهد کرد. "در مورد طبیعت چیزها" اگرچه با ایده‌های اساسی مسیحیت مانند رستاخیز، رنج به‌مثابه عامل تهذیب، وجود ماهیات غیرمادی و ... در تضاد بود، اما زبان فاخر شعرگونه آن به زبان لاتین مسحورکنندگی والایی داشت که بسیاری از فلاسفه و دانشمندان اروپا را شیفته خود ساخت. اگرچه تقلیل دادن وقوع رنسانس به نقش یک کتاب کار معقولی نیست، اما نقش کتاب "در مورد طبیعت چیزها" در کنار سایر آثاری که خرد باستان را بازنمایی می‌کردند، در این فرآیند غیر قابل‌چشم‌پوشی است.  
 
4) 
امروزه آراء "اپیکور" و "اپیکوریان" کمی ساده‌انگارانه و بدوی به نظر می‌رسد، اما نوع نگاه تجربه‌گرایانه و طبیعت‌گرانۀ آن‌ها که در نقطه مقابل باورمندی بی‌چون‌وچرا و معنویت‌گرایی مسیحی قرار می‌گیرد راهگشای تفکر نوین فلسفی و علمی ویژه‌ای شد که در وقوع عصر نوزایی مؤثر بود. "لوکرتیوس" که شارح ادبی این آراء است و معاصر و دوست بزرگان جمهوری روم همچون "مارکوس تولیوس سیسرو" (Marcus Tullius Cicero) بود و کتاب گران‌قدرش توسط "پوجو" رستاخیزوار از نیستی به وجود بازگشت، همچنان در قالب شعر فاخرش زنده است و در شش سدۀ اخیر بسیاری از بزرگان علم و فلسفه را با این اثر ادبی مسحور کرده. "در مورد طبیعت چیزها" جدا از نوع تفکری که ارائه کرده، در زمرۀ میراث ارزشمند نوع بشر است.  
      
50

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.