کنار دکان بزی خانم در بازار درخت غرغرویی است که برای هر چیزی غر میزند. از تلق و ملق گوشتکوب بزی خانم مینالد تا شلوغ و شَلَغ خریداران. تا اینکه روزی بزی خانم متوجه چیزی میشود و برای درخت غرغرو چارهای میاندیشد.
داستانی بسیار لطیف دربارهٔ همدلی و دوستی مناسب بالای چهار پنج سال.