یادداشت زینب شوندی
5 روز پیش
شاید تقصیر امیرخانی است که توقعم را از سفرنامه خواندن بالا برده، اما هر چه تلاش کردم نشد که انگشتم روی ستارههایی بیش از یک عدد، بلغزد. سفرنامه نوشتن در دو جا معنا پیدا میکند، وقتی مسافر شخصیت ویژهای داشته باشد و یا وقتی محل مسافرتش، ارزش روایت داشته باشد. مثلا امیرخانی احتمالا اگر تا سوپر مارکت محله هم برود برای خرید، چیزی که تجربه میکند و طوری که دنیا را میبیند، ارزش نوشتن داشته باشد. استانبولچی را خواندم؛ کتاب قطورِ رقیقی بود. لحظات و آنات مورد توجه نویسنده تنها نقطه قوت این کتاب بود که آنقدر، آن قدر کم اتفاق میافتاد که... . کتاب با قطر کمتر و خساست بیشتر نویسنده در شرحدادنهای کسالتبار و بیمورد، احتمالا میشد نزدیکتر باشد به کتاب شدن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.