یادداشت فاطیما
1404/1/23
پادشاهی کهن داستانیست از دنیای مرگ و نگهبانان آن ، که افرادی هستند به نام ' اَب هورسِن ' . اب هورسن ها وظیفه محافظت از زندگی را دارند. با جلوگیری از بازگشت ارواح مردگان و مخلوقات دنیای زیرین و سپردنشان به رودخانه ی مرگ و رد کردنشان از ده دروازه ی آن. روزی روزگاری ، اَب هورسن پنجاه و دوم همسر و دخترش را موقع تولد نوزادش از دست میدهد ، و با اینکه قانون ایجاب میکرد هر دو را تا دروازه دهم مرگ پیش ببرد تا ارواحشان به آرامش برسند ، اب هورسن قوانین اجدادی اش را زیر پا میگذارد و دخترش را به زندگی برمیگرداند. عوض اینکار ، قول میدهد دختر را طوری بار بیاورد که بتواند در آینده مقام ^ اب هورسن پنجاه و سوم ^را کسب کند... و اون دختر کسی نیست جز سابریل :) •~•~•~•~• اگه قرار بود کتابهای فانتزی ناشناخته ای که تا الان خوندم رو از بهترین تا بدترین لیست کنم ، پادشاهی کهن در صدر لیست قرار میگرفت. گارث نیکس برای من یه جور برندون سندرسونه ، منتها ورژن پدربزرگ طور ! با خوندن جلد اول ، سابریل ، همون حسی رو تجربه کردم که وقتی از سندرسون میخونم ، تو مغزم میپیچه. ترکیبی از تلاش بیپایان برای تصور سه بعدی جادوها و اتفاقات مهم ، لذت بردن از جزئیات ، تمرکز بر روی شخصیت سازی و حس دوست داشتنی دلهره و ترس :) •~•~•~•~• ولی خب یک جاهایی داستان از ریتم میافتاد و تمرکز زیادی میرفت سراغ مناظر و نقشه و مسیرهای سفر سابریل ، و همچنین فهمیدن نحوه استفاده از جادوی منشورها و تصویرسازی جادوی زنگهای اب هورسن تو دویست صفحه اول خیلی سخت بود ، ولی به مرور عادت شد. همچنین به ضعف دیگه اش این بود که برای این مشکل به جای اول کتاب ، ته کتاب سیستم جادو و دانستنی های جادوی منشور رو نوشته و توضیح داده بود . به نظرم اگه تصمیم به خوندن این مجموعه گرفتین ، اول برین آخرش ، قسمت آشنایی با جادوها ، و بعد از پیش زمینه اولیه برید سراغ داستان تا براتون قابل لمس تر بشه . خلاصه که ، خیلی دوست داشتنی بود. پر از تراژدی و عشق و ماجراجویی و هیولاهای وهم آور و دنیاسازی بی نظیر. میریم برای شروع جلد دوم ♡
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.