یادداشت سارا مستغاثی

        این کتاب دو شوخی بزرگ دارد. 
یکی این که پشت جلدش نوشته "متون فاخر". من هیچ چیز در این داستان ندیدم که بتوان به آن فخر کرد! دوم این که به این کتاب می گویند ادبیات دفاع مقدس. خوب با کمی چشم پوشی کلمه ی دفاع را قبول می کنم ولی در بیشتر کتاب چیز مقدسی ندیدم و این که چند بار نماز خواندن و از زکریای نبی حرف زدن، یک دفاع را مقدس نمی کند.
به نظرم این کتاب ادبیات جنگ است. مثلا مانند داستان گروهی از سربازان روسی که در کوه های پر از برف با دشمن می جنگند. فقط همین! واین که دو ستاره می دهم فقط به خاطر این است که در انتها، داستان کم کم داشت کشش پیدا می کرد و قسمت ها ی مربوط به پناهنده ها و پایان کتاب خیلی تکان دهنده بود. کاش این مو ضوع درباره ی کل کتاب صادق بود.
فکر می کردم با خواندن این کتاب دوباره تجربه ی خوب "سفر به گرای 270 درجه" تکرا می شود ولی حیف...
      

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.