یادداشت زهرا عباد

بویوک ننه
        #یادداشت_کتاب 
#بویوک_ننه
اول از همه معنی اسم کتاب برایم جالب بود. البته بعد از اینکه کتاب را تمام کردم و وجه تسمیه آن برایم آشکار شد، رفتم معنی‌اش را پیدا کردم. اینجا هم معنی را نمی‌گویم تا خودتان اول کتاب را بخوانید و بعد وجه تسمیه برایتان آشکار شود.

کتاب بسیار روان و سبک بود، البته بیشتر آن. حدود ۱۷۰ صفحه بود که ۱۳۰ صفحه آن به سرعت برق و باد گذشت. اما سی و خرده‌ای صفحه آخر چنان سنگین بود که خدا را شکر کردم دیشب نخواندم.

داستان با عشق دو جوان به هم آغاز می‌شود. عشقی پرشور و افسانه‌وش. متن کتاب شاعرانه اما روان است، به شکلی که به راحتی و سریع پیش می‌رود. اما بخش انتهای کتاب می‌رسد به ارومیه و دوران جنگ جهانی اول در ایران. با اینکه نویسنده قوی کار کرده، اما این بخش انتهایی شبیه گزارش تاریخی از آب درآمده، که شاید بد هم نباشد زیرا اتفاقات و فجایع آنقدر سنگین است که اگر می‌خواست با توصیفات و تشریحات آن را به مخاطب نشان دهد، کتاب قابل خواندن نبود! 
جالب اینجاست که من نمی‌دانستم فجایع جنگ جهانی اول در تبریز، به دست انگلیسی‌ها نبوده، بلکه بخشی به دست روس‌ها و بقیه کار مسیحیان پناهنده شده به ایرانیان و در آخر هم کار کردها بوده است!

@macktubat
      
36

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.