یادداشت قصه خوان تنها

        «آتیش پاره» داستانی پُرانرژی، احساسی و تأمل‌برانگیزه که یه نفس آدم رو با خودش می‌بره. زهرا، دختری باهوش و جسور، نقش اصلی داستانه و کارش نوشتن نامه‌ی مَش‌طلعت ـ پیرزنی که پسرش جعفر تو جبهه‌ست ـ هست  . همین شروع ساده، اما پر بار، باعث شد از همون ابتدا با زهرا همزادپنداری کنم و دل‌نگرانی‌ها و دغدغه‌هاش رو عمیق حس کنم.

جنگ، خونی‌ترین فصل تاریخِ چند نسل از ماست؛ موضوعی که کمتر با زبان طنز وارد قصه‌های کودک و نوجوان می‌شه. اما فاطمه بختیاری با انتخاب زبان طنز و شیرین، هم واقعیت‌های تلخ اون دوران رو نشون می‌ده، هم لبخند و امید رو به بچه‌ها هدیه می‌کنه  . این تعادل بین تلخی و شیرینی، در کنار روایت زنده و درگیرکننده، «آتیش پاره» رو به کتابی متفاوت تبدیل کرده.

از دید من مهم‌ترین نقطه قوت کتاب، زبانیه که با مخاطب نوجوان حرف می‌زنه، نه خیره‌کننده‌ی بزرگسالان. زهرا با هوشمندی، حساسیت و گاهی بی‌پروا جلو می‌ره؛ کارش نامه‌نگاری باعث شده ما هم در جریان احساسات عمیق مش‌طلعت قرار بگیریم، کسی که نگران پسرشه و هر خبر از جبهه برایش معنای بزرگ‌تری داره  . این داستان کوتاه، اما پر بار، دریچه‌ایه برای چشم‌داشت به واقعیت‌های زمان جنگ، بدون آنکه فضایی سنگین یا خشن ایجاد کنه.

      
12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.