یادداشت معصومه آوا

معصومه آوا

معصومه آوا

6 روز پیش

        راهی را میشود در دسته کتابهای مظفر سالاری قرار داد؛ مرا با خودت ببر، رویای نیمه شب، دعبل و زلفا
عاشقانه ای زیر بیرق امیرالمومنین
ماجرای حبیب که با بغض امیرالمونین و سالها حسادت از او راهی یمن می‌شود تا برای ابوبکر بیعت بگیرد. در آنجا عاشق دختری محب علی می‌شود و این شروع تغییر تفکر اوست.
شخصیت حبیب را دوست نداشتم. انگار بین سلمی و حبیب، حبیب زن داستان بود؛ با هر ناملایمتی در بستر می‌افتاد!
ماجرای قبول ولایت امیرالمومنین توسط حبیب برایم ابهام داشت. حبیب از کودکی در کنار پیامبر و امام علی بزرگ شده بود اما حقانیت ایشان را نفهمیده بود و بعد در فرسنگ‌ها آن سو تر توسط کسانی که امام را ندیده بودند دوستدار ایشان شد! البته نفس حق خیلی در سرنوشت انسان و قبول حقیقت تاثیر دارد اما همین تاثیرات اطرافیان بر حبیب به صورت کامل گفته نشد. شاید فقط برای من اینطور باشد اما این بخش از داستان که حبیب عاشق امام می‌شود می‌توانست خیلی بهتر باشد.
اوایل قصه عاشقانه بسیار برایم جذاب بود اما رفته رفته توی ذوق زد و محبت‌ها و احساسات تکراری حبیب کار را خراب کرد.
کتاب را پیشنهاد می‌کنم چون از ماجرای سقیفه، غربت امام علی و حضرت فاطمه، ماجرای کوچه...، حجه الوداع، وصیت پیامبر در بستر و واکنش اطرافیان، شدت علاقه پیامبر به امام علی و خاطراتی که حق بودن جایگاه خلافت را بر حضرت آشکار می‌کند، گفته بود.
با همه اینها کتاب روان و جذاب بود و خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه می‌کرد.
      
29

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.