یادداشت محمد
1404/5/12
پنجره های تشنه تموم شد. این روزها که همه درگیر آماده شدن برای رفتن به سمت کربلا ان من مشغول خوندن این کتاب بودم. روایت ساخت ضریح و حملش از قم تا کربلا. ضریحی که در مدرسه معصومیه قم و به توصیه علما و مراجع با کمک های مردمی ساخته شد. به تعبیر خود هیئت امنا، ضریح اون هارو میساخته. مهدی قزلی روایت حمل این ضریح رو در طول مسیر به عهده داره. روایت عشق و شور مردم به سیدالشهدا. از زنی که با همین ضریح در ایران شفا گرفت تا زوج هایی که در شهر های مختلف با لباس نوزاد ضریح رو زیارت میکردند تا خدا دامنشونو سبز کنه. از زنی که به خاطر شوهر معتادش درگیر ایدز شده بود و با دیدن ضریح امام حسین تا کربلا طلبیده میشه، کتاب پر از عشق مردم به سیدالشهداس، پیر و جوون، عرب و عجم، سالم و ولیچرنشین... یک جاهایی در حالی که غبطه میخوردم به ارادت مردم کتابو میبستم.... قلم قزلی رو دوست داشت داشتم. بی تکلف و صادقانه رفتار مردم و مسئولین رو روایت کردهبود. یک نگاه مردم شناسی هم در شهرهای مختلف جریان داشت.... یکی نوشته بود کتابو با وضو بخونیم.... السلام علیک یا اباعبدالله
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.